چرا بعضی آدمای دور اطرافیان اینقدر بی شعور هستن
طرف سرما خورده ویروس گرفته بعد آمد از دست دختر من بوس کرد گفت ببخشید یکم سرما خوردم بخاطر اون از صورتش بوس نکردم منم فوری بردم دستش شستم (نصبت خاله همسر)
داشت شیرینی میخورد دختر منم گریه کرد خاله هم مهربونم شد داد شیرینش داد دست دخترم نصفش هم خورد بود من فوری از دخترم گرفتم گفتم نه نمیتونه نهار بخوره گفت بچه اشکال نداره گفتم بد یاد میگیره می‌ره از دست همه وسایلشون میگیره گفت من خالم فرق میکنم من میدونستم سرما خوردگی داره از اون طرف مامانم داد زد اشکال ندارد بذار بخوره الکی حساسی
بخدا اونا خونشون دارن کیف میکنن بچه من زیر سرم آمپول کباب شد حتی الان بقدری دست پاهاش درد می‌کنه که نمیتونه بخواب
ی چرت میزنه با داد فریاد بیدار میشه
مامان زنگ زده آره بچه بردی شهربازی مریض کردی😭😭
دوشب نخوابیدم داشتم مطب دکتر که بچم برده بودیم غش میکردم ب قدری سر گیجه داشتم شوهر بی مسئولیتم که فقط غر غر میکرد سرم از پله ها ب زور آمدم پایین اصلا دستم هم نگرفت فقط داد میزد
مگه من چقدر سن دارم اینقدر فشار روم تحمل کنم

تصویر
۱۶ پاسخ

خدایا 😥😭یا مارو از این افراد دور کن یا عقل و شعور حسابی بهشون بده

منم بابت همین چیزا الان ازعید نرفتم سمت خانواده شوهرم هربارمیریم پسرم خیلی بدمریض میشه حتی دیدن خاله دایی خودمم نمیرم چون یه چیزی میدن بهش منم دیگه گفتم تابچم بزرگ بشه خودش بگه ندین یابوسم نکنین نمیام

از این ادمای بیشعور اطراف منم زیاده وای خدااا ک حرص میخورم از دستشون

اینا ربط به فرهنگ داره عزیزم خداروشکر اطرافیانم حساس هستن خانوادم اگر. مریض باشن تا ۸ ، ۹ روز طرف ما نمیان و زنگ میزنن مریضیم نیاین ، خانواده همسرم همین طور
خود همسرم یا پسر بزرگم مریض بشن داخل اتاق خودشونو حبس میکنن اصلا بیرون نمیان من غذا جلوی در اتاقشون میزارم
فقط متاسفانه من مریض بشم چاره ای ندارم دو سه تا ماسک میزنم دستکش یکبار مصرف دستم میکنم غذا درست میکنم ....... تا مریض نشن

چ بیشعور

خوب میگفتی خودت دلر میگی س ما خوردم اصلا نباید میودی اینجا حالا هم که اومدی از بچه فاصله بگیر

سر سلامتی چه جسمی چه روانی بچت سکوت نکن و رک حرفتو بزن این تاوان سکوت اشتباهته که دارید شما بچه پس میدید نه بیشعوری اون طرف انسان بیشعور ذاتش اسیب رسوندن به دیگرانه و انسان عاقل جلوگیری از اون اسیب.
انشالله هر دو زودی خوب بشید عزیز دلم🌹❤️

فکر می کردم بعد کرونا دیگه همه رعایت می کنن وقتی سرما بخورن
آدم می مونه چی بگه

پسر منم ۲ ماهش بود رفته بودم شهرستان خونه بابام مادر شوهرم و خواهر شوهرم سرما خورده بودن شدید
اومدن اونجا پسرم بغل میکردن بوسش میکردن فرداش مریض شد ولی رفتیم خونه خودشون میگفتن بچه بردی خونه بابات مریض شده اصلا به روی خودشون نمیووردن اونا مریض بودن
نمیدونم چرا رعایت نمیکنن

قوم شوهر همه گیج و دیونه
حس میکنم این کارارو از قصد میکنن

شهر بازی میبریش ضد عفونی کنی حرف مادرت حق
کار خالتم باید تحمل کنی چاره نداریم

این سری میخام بگم قاشق دهنی نزارید دهن بچه بچه مریض میشه یک هقته از خوراک میوفته

آره واقعا یسریا اصلا شعور ندارن تازه این گفته یسریا قایم میکنن .همه ام میگن حساسی فلانی

بچم خیلی بد مریض شده

مادر شوهر من قاشق دهنی خودش میزاره دهن بچه

عزیزم بیشعورن

سوال های مرتبط

مامان ❀بنـد انگشتے❀ مامان ❀بنـد انگشتے❀ ۱ سالگی
اونایی که تاپیک قبلیمو دیدن راجع به اینکه مادرشوهرم دست میزد به سینه دخترم
منم چند بار با صدای بچگونه گفتم نکن ناحیه خصوصیه و چند بارم جدی گفتم نکنید دارم تربیت جنسی یادش میدم
برای بار هزارم دستشو کرد زیر دو بنده دخترم سینه هاشو کشید دخترمم زد رو دستش مادرشوهرم گفت وای نگاه کن چرا زد
منم شوهرم و پدرشوهرم نشسته بودن
گفتم آخه من هرروز دارم بهش میگم مامان اینجا خصوصیه کسی نباید دست بزنه بعد شما هم هر بار دست می‌زنید
اونم گفت من براي همه بچه هارو دست میزنم
منم گفتم آخه بچه بلوغ زود رس میگیره سینه هاش زود بزرگ میشه اینا تربیت جنسیه پدرشوهرمم معلوم بود تو سکوت داره گوش میده مادرشوهرم بلند شد رفت آشپزخونه دیگه نیومد قیافه گرفت منم بعد چند دقیقه رفتم پیشش و ازش سوالای بیخود پرسیدم که یعنی اصلا متوجه رفتارت نشدم که قهری
ولی بهتون بگم آدمی که هزار بار بهش میگی نکن محترمانه یا صدای بچگونه خودشو زده بخواب نمیشه بیدارش کرد چون فک میکنه من عروسم باید حرصم بده
یه بار تا دیروقت ساعت ۱۲ شب خونشون بودیم بچم دیگه می‌خورد درو دیوار و نق میزد به شوهرم گفتم تایم خوابش گذشته پاشو بریم از اونروز همش تیکه مینداختن چرا بیداره مگه تابم خوابش نگذشته یا زنگ میزدن ببینن بیداره یا خوابه مادرشوهرم رو اسپیکر بود داد میزد چیه می‌آید اینجا زود باید بخوابه چرا الان ۱۱ شبه بیداره درصورتی که من داشتم میخوابوندمش خلاصه شوهر بی زبونم که وابستشونه و حساب میبره ازشون مجبورم یه تنه بجنگم با قو مالظالمین
مامان نی‌نی‌ گودو مامان نی‌نی‌ گودو ۱ سالگی
مامانا امروز پسرم مریض شده بود تب داشت از شانسم شوهرمم خونه بود امروز. حالا اول گفتم بچه رو ببریم دکتر گفت هم بچه مریض میشه که دکتر نمیبرن اگه خوب نشد فردا ببریم. یکم گذشت پسرم گریه میکرد هی میگفت ای دستم ای پام درد . همینطور اشک می‌ریخت حالا من ترسیدم گفتم بچه چیکار شده بیا بریم دکتر رفتیم دکتر ، فقط استامینوفن و پلارژین داد گفت ویروس سبک گرفته. حالا اومدیم بیرون شوهرم اینقدر به من غر زد که چرا هر چی میشه میگی بریم دکتر همین استامینوفن رو که تو خونه خودت بهش دادی دیگه الان اومدیم دکتر چی شد مثلا بعد اینا به کنار
به من میگه تو با این پسر مثل دخترا رفتار کردی این لوس شده یکم مریض شده ببین چه گریه ای میکنه. دکتر میخواد معاینه کنه یه جوری گریع می‌کنه انگار میخوان چیکارش کنن. گفتم خب بچه است دیگه میگه نه همه بچه‌ها اینطوری نیستن تو اینو لوس کردی هی به خودت از اول چسبوندی این اگه نازکش نداشت اینقدر ناز نمی‌کرد اینقدر از این حرفاش به دلم میاد
میدونین مادرشوهر من خیلی زن خوبیه ولی اصلا محبت نمیکنه نه به بچه‌هاش نه به نوه‌اش اصلا بچه منو بغل نمی‌کنه نمی‌بوسه. حتی یک بار از دهنش عزیزم و قربونت برم نشنیدم به بچه‌هاش یا نوه‌اش بگه کلا یخه اخلاقشه بعد شوهرم فکر می‌کنه منم باید با بچه یخ باشم ولی من پسرمو هر روز صد بار می‌بوسم و بغل می‌کنم و قربون صدقه میرم این اختلاف اذیتم می‌کنه