میخوام اتاق پسرمو جدا کنم.. ۷ سالشه..میگه تنهایی میترسم،حتما باید بابا همیشه پیشم بخوابه..چیکار کنم؟حالا یه مدتی اشکال نداره ولی چی بهش بگم که راضی بشه؟

یه دکتری میگفت اولش ک میخاین جداکنید هرشب یکجای خونه بخوابید یبار توپذیرایی یبار تواتاق خوابتون یبارتواتاق خوابش یبار مثلا توراهرو بسته بخونتون،تابچه بفهمه همه جای خونه امن هست اینجوری راحتتر جدامیکنید جاشو

مم دخترمو وقتی ۵ سالش بود جدا کردم هر شب زیر بالشتش جایزه میذاشتم میگفتم فرشته ها برات گذاشتن 🥴 تا چند شب هم کنارش میخوابیدم قصه میگفتم بعد که خوابش سنگین میشد میومدم بیرون

من دخترمو از عید اتاقشو جدا کردم از همون اول میگفت یا تو یا بابا بیاین پیشم بخوابین چند روز یا من یا باباش میرفتیم پیشش بعد من ماه آخر بارداریم استراحتی شدم مامانم اومد موند خونمون شوهرم میرفت تو اتاق دخترم میخوابید بعد زایمانم ۲هفته اومد پیش خودم واسه اینکه حساس نشه چیزی نگفتم بعد اونم شوهرم میرفت پیشش تا بخوابه میموند بعد میومد اتاق خودمون از همون موقع خیلی وقتا صبحا وقتی باباش میره سرکار یا نزدیک صبح میاد پیش ما میخوابه. الان چون شوهرم کارش زیاده خسته میشه زود میخوابه دخترم تنها میخوابه ولی باز نزدیک صبح میاد پیش ما.
کلی هم چیز میز خریدیم براش ولی فایده نداره

من دخترمو چهارسالگی جدا کردم ازش میپرسیدم چی دوست داری هدیه بگیری تو اتاقت ک بخابی فرشته ها میارن برات میزارن بالا سرت همون هدیه رو میخریدم کنارش دراز میکشیدم خابش میبرد میرفتم(از قبل گفته بودم خوابت برد من میرم قبول کرده بود)ذوق جایزه رو داشت میخابید ومنم قبل بیدارشدنش میزاشتم بالاسرش بیدارمیشد با خوشحالی میگفت مامان خاله فرشته برام جایزه اورده

از عصرا شروع کن بخوابونش تو اتاقش خودتم برو کنارش و براش قصه بگو یه هفته که گذشت شروع کن شبام برا با چراغ اباژور روشن یا چراغ روشن قصه بگو و بگو من پیشت هستم تا بخوابی صبحم قبل از اینکه تو بیدار بشی پیشت هستم و یه عروسکی چیزی بده بغل کنه بخوابه بگو این همیشه پیشته و مراقبت هستش ...کم کم عادت میکنه بفدم بگو مامان جان هرچیزی توی روز هست توی شبم هست شب هیچی نداره جز ارامش برای خوابیدن

تعیین کردن جایزه های مختلف برای تنهایی خوابیدن
شب خواب خوشگل برلی اتاق خواب بخاطر تنهایی خوابیدن
یه مدت باهاش بخوابین
لامپ تو پذیرایی روشن بذاری
یا بگی میتونی یه مدت هر وقت دوس داشتی بیای پیش ما
داستان های مختلف و .....

یسری کتاب داستانم تو این زمینه ها قطعا هست
باز مامانای دیگم میان میگن چیکار کنی

زودتر باید جدا میکردی
از چراغ خواب های کهکشانی بگیر براش روشن کن شاید ذوق داشته باشه بخوابه

بهش بگو بابا وقتی خواست بخوابه میاد پیشت الان خوابش نمیاد

قصه بخون براش

وای سخته من استرس همینو دارم ن