سلام مامانا
امروز کارن من ۲۰ روزه شد
تجربه ام تو این ۲۰روز اینه که واقعا مادر بودن سخته به معنای واقعی
از یه طرف بچه از طرفی بدن داغون خودت از طرف دیگه فشار های بقیه …
از زردی بگم که زردی کارن رو ۱۰ بود اینم دلیلش این بود از اول شیر خودمو خورد و دستشویی داشت و اصلا جاشو گرم نگه نمیداشتم خداروشکرراین چالش با موفقیت گذشت..،
کارن شبا کریه میکنه الان به هفته اس بچم درد کولیک داره همش دور خودش میپیچه 😢😢
قطره اینفکول و بایا گایا میدم
دیشب فهمیدم با به دستمال نخی دور شکمشو گرم نگه دارم بهتر میشه حالش انجام دادم بنظرم خوب بود کفتم بگم برای مامانایی که بچه هاشون مثل من کولیک دارن
احساس میکنم شیر خودم میخوره ۵دقیقه بعد گرسنه اس انگار سیر نمیشه اپتامیل ۱هم روزی یکی دوبار فعلا میدم بهش البته با نظر پزشک
سر نافش داستان داشتم هم دیر افتاد هم انگار ترشح داشت که نگران بودم بعد انگار روال عادیه
کارن با وزن ۲۵۵۰ تقریبا ده روز زود تر بدنیا اومد که خیلی غصه اینو خوردم که بچم کوچولوعه اما خداروشکر که سالمه این مهمتر از وزنه🙏🏾
خلاصه ابن ۲۰روز به اندازه ۲۰ ماه گذشت بهم اما با تمام خستگیا نگاه صورتش میکنم خستگیم درمیاد
امیدوارم زودتر بزرگ بشه وزن بگیره خیالم راحتتر بشه🫶🏽❤️
ایشالله همه مادرا فرزندشونو سلامت تو بغل بگیرن
اونایی که بچه میخوان خدا بهشون بده
و همه بچه ها فرشته های کوچولو هستن که خدا برای پدر مادراشون حفظشون کنه🫶🏽❤️

تصویر
۱۱ پاسخ

خسته نباشید خداحفظش کنه براتون💗
الان بعده ۲۰ روز وزنش چقدره؟

اخی عزیزم خداحفظش کنه
ایشالا هنیشه تنتون سالم سلامت باشه
خیلی حرفای قشنگی زدی توصیه خوبی داشتی🙏

دقیقا منم چالش تو رو داشتم با این تفاوت که زردی بچم ۱۴بود با دستگاه شد ۱۳ که دکتر گفت دیگه تایمش تمام شد خود به خود میاد پایین از موقع دنیا اومدنش یه پارچه دور شکمش بستم که سردی نکنه چون کولر روشن بود برای کولیک از سه روزگی حس کردم ولع شیر داره و گریه به دکتر گفتم یه قطره گرفتم پروکید پویا که دکتر گفت به مرور زمان تاثیر میزاره شیر خیلی میخوره فکر میکنم شیرم اندازه نیست باید ببرم دکتر تا شیر بنویسه وزنش بدنیا اومد ۲۹۰۰ بود بعد به هفته شد ۲۶۰۰ الان ورن کردم شد ۲۷۰۰ که کم اضافه کرد نافش ۶روزگی اوفتاد ولی ترشح میکنه گاهی واقعا مادر بودن سخته و طاقت فرسا اما شیرینم هست عاشق موقع هاییم که تو خواب میخنده خواب که نداره درگیرم باهاش به زور میخوابونمش خلاصه که این بود نیمی از تجربه من😂🥹🥴

عزیزم خداحفظش کنه 💖🫂
همسن دختر منه 😂😬چقد ذوق کردم خدایا🥹🥰

مبارک باشه😍
واقعا مادر بودن سخته و خیلی شیرین🥹
انگار پسر منه 🥹
علیسان منم ۲۵۰۰به دنیا اومد ۲۰روز زودتر
هنوزم لباس سایزصفر تنش میشه 🤩

عزیزم آخرین سونو‌که دادی وزنشو درست گفته بودن ؟یا سونو ها وزن کمو‌ زیاد میگن

عزیزممم🤍🥺

قطره اینفکول رو چند گرفتی تاثیری داشت تو شهر ما داروخانه ها ندارن سفارش دادیم یک میلیون برامون بیارن

عزیزم❤ خدا حفظش کنه
مادر بودن حس قشنگ و پر مسئولتیه امیدوارم هممون به خوبی از پسش بربیام🥰❤

عزیزم خدا حفظش کنه گل پسرتو
الان وزنش چنده؟

خدا قوت عزیزم انشالله خدا بهت توان و قدرت میده بزرگ میشه زودی دلت تنگ میشه واسه این روزاش

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۱ ماهگی
تجربه خودمو در مورد شیر دادن به بچه میخوام بگم
من تحت تاثیر حرفای دیگران اصلا دلم نمیخواست به بچم شیر خشک بدم
تو این ۲۰ روز هم فقط شیر خودمو دادم
شیرمم خیلی زیاد بود اما حس میکردم بچم سیر نمیشد
گاهی اوقات تا دو ساعت شیر می‌خورد اما ول نمی‌کرد
هم منو خسته و داغون کرده بود هم خودش بخاطر پرخوری دل‌درد داشت اما بازم شیر میخواست و سیر نمیشد
خوابش زیاد خوب نبود و دائم بیدار میشد
از نظر جسمی واقعا کم آورده بودم
دیگه دیشب با کلی عذاب وجدان و گریه و ناراحتی مجبور شدم بهش شیر خشک بدم
و بچم با خوردن شیر خشک کاملا آروم شد و دیشب اولین شبی بود که راحت خوابید.
خواستم بگم اگه شما هم چنین مشکلی دارید اصلا برای دادن شیر خشک مقاومت نکنید و خودتون و بچه رو عذاب ندید
من کاملا افسرده شده بودم نه خواب داشتم نه خوراک از خستگی جنون بهم دست داده بود
بچتون بیشتر از شیر مادر به یه مادر شاد و سالم احتیاج داره
البته من شیر خشک رو بصورت کمکی و فقط تو وعده شب دارم میدم ولی اگه کسی توان جسمی و روحیشو نداره که شیر بده هیچ اشکالی نداره‌ که به بچه شیر خشک بدید.به حرفای بقیه هم توجه نکنید چون سختی هاش همه برای شماست.
مامان محمد مصطفی🐣🐥 مامان محمد مصطفی🐣🐥 ۱ ماهگی
تجربه سزارین مامان اولی ۳
من برا بیمارستان شیر خشک نبرده بودم بدون اینجا همه میگفتن بیمارستان اجازه نمیده
شب اول هرچی سعی کردم به بچه شیر بدم نداشتم پرستارا اومدن هرچی فشار دادن شیری ترشح نشد و بچه گشته بود همش گریه میکرد اونجا بهم گفتن بهش شیر خشک بده ساعت ۴ صبح بود و همه جا هم بسته بود دیگه
برا همین پیشنهاد میکنم شما بگیرید داشته باشید که مثل من اسیر نشید تو اتاق ها دنبال شیر خشک از مامانا باشید
من خیلی درد داشتم ولی بلند شدم بتونم راه برم تا بتونم مدفوع کنم
و مرخص بشم
فردای زایمان همسرم کارای ترخیص انجام داد دکتر اومد برا معاينه گفت بچه زردی داره باید بستری بشه زردیش ۹ بود
ابن تجربه منه شاید کمکتون کنه
من چون بی تجربه بودم با این عدد زردی بستری شد بچه خودمم موندم ابن کار باعث شد بهیم عفونت کنه چون ۵ روز تپ بیمارستان بودم نشد به بخیم برسم و آب نخورد از طرفی رو‌ صندلی خوابیده بودم و جوری بود که همش فعالیت داشتم خیلی به بخیم فشار اومد
در صورتی که بچه های با زردی ۱۸ بستری میشدن
دیگه بعد چند روز با رضایت شخصی مرخص شدم چون بیمارستان اصلا دارویی نمی‌داد به بچه و فقط میگفت داخل دستگاه باشه بچم هم اصلا داخل دستگاه نمی‌رفت و گریه میکرد
دیگه اومدم خونه و شروع کردم سنتی درمان زردی انجام دادن