۷ پاسخ

بخاطر ی گل و ی تبریک نگفتن تولد زندگیتو میخای خراب کنی
چن سال دیگ ب اینا فک. کنی میفهمی ک اصن چیزای مهمی نبوده

تازه بچت بدنیا اومده بگذار یکم بگذره خودت سرحال بشی خدا کریمه . ماها هم که تبریک گفتن از بس افسرده و دلزده ایم از شوهر و خانوادش بذمون میاد 😁😑از خودمون بچه از همه چی . بگذار بگذره

من که خودم گفتم برام گل نخر تولدم روهم هیچ وقت تبریک نمیگه کادو که اصلا ،ولی اینا برام ملاک نیست سعی میکنم توجهم رو کارهای خوبش جلب کنم تا کارهای دیگش میبینم خوبی هاش بیشترن

محبت چیزمهمی هست.بایدحتماباشه وگرن ادما سردمیشن

خب مامانی تو زایمان کردی و هورمونات بهم ریختس.اگر قبل از بارداری رابطه خوبی داشتید باهم و الان اینطور شدی بنظر بهتره باهاش صحبت کنی و حتما هم از یه مشاور کمک بگیری.افسردگی بعد زایمان همین چیزاست دیگه

آدم بعد زایمان همینجوری میشه برو دکتر اعصاب روان

وقتی خودت تلاش نکنی برای نزدیک شدن بهش اونم این کارو نمیکنه

سوال های مرتبط

مامان ماندانا مامان ماندانا ۴ ماهگی
سلام...
خانمایی ک بچه های شیر ب شیر دارین رابطتون با همسرتون چجوریه؟ تغیری کرده؟؟؟بهتر شده یا کمتر برای هم وقت دارین؟؟


من و همسرم ک وقتی مرسانا یه سالش شد کم کم رابطمون بد شد ... احترام بینمون رفت... یعنی خودش شروع کننده اش بود... سرد شدیم کم کم...
و الانم ک ماندانا اومده دیگه خیلی بدتر از قبل شدیم.... الان نزدیک ۵ ماهه نزدیکی نداریم ... ۳ ماه اخر بارداریم ک منع رابطه شدم بخاطر عفونتم. الانم‌ک نزدیک دو ماهه که نداریم چون لکه بینی و خونریزی داشتم....

ولی حتی یه بغل یه محبت فیزیکی یه پیام عاشقانه هم نداریم.... عین غریبه هاشدیم... من سعی کردم درست کنم پیام محبت امیز بغل اینا ولی همسرم اصلا استقبال نمیکرد و نکرد.....
نمیدونم با اینکه مردِ چجوری تونسته خودشو ۵ ماه نگه داره... یعنی مرد انقدر سرد میشه طبعش...

وقتی دیدم استقبالی نکرد منم دیگه سمتش نرفتم و حالم بد شد عصبی شدم و الان فقط باهاش تو دعواعم.... همش دوست دارم باهاش دعوا کنم... چون غرورمو شکوند.... چون باعث شد حتی به مادرش بگم که پسرت ۵ ماهه سمت من نمیاد.... دیگه سرد شدم ازش....
نمیدونم چجوری درست کنم چجوری مثل قبل بشم... یه طرفه تلاش کردن سخته...