۱۴ پاسخ

سلام وااای نه توروخدااینکارو نکنی،ببرش ی دکتر دیگه.بچه این سنی باید بی هوش بشه

قلب بچه میترکه اینجوری که دست و پاش و ببدن بگو بیهوش کنن
کاش کوچیک بود میبردی

خیلی بزرگه پسرت بگو بیهوشی بزنن بهش

وای منم گفتم ختنه کنم یه هفته دیگه کامنت هارو دیدم ترسیدم

شمام بي حس كردين؟؟ چطور بدتره؟؟

پسر منم هم سن پسر شماست یه سه چهار روزی هست بردیمش بهش شوک وارد شد ترسید اما الان عادی شذع اونجوری بدتره

قطعا بیهوش کن،😢😢

از بي هوشي خيلي ميترسم خودم اخه قبل ختنه هم مجراي ادراريش رو عمل كرديم واسه همين الان خيلي ميترسيم دكترشم كفت زير ميزي بدين تا عملش كنم وگرنه ميده زير دستاش ختنه كنن تازه پسر من ختنه خدايي هست يكم واسع همين هم بايد دكتر ارولوژي حتما ختنه كنه

مم پسرم پارسال به ردش لیزر انجام دادم اصلا نفهمید عالی بود یه دارویی به دستش تزریق کرد گیج و بی حال شد هیچی متوجه نشد نه چیزی دید نه درد کشید این روش برا پسر شما مناسب نیس که دست و پاشو ببندین

ممکنه دوباره لکنت بگیره ها

آره اگه زیاد بترسه اصلا خوب نیستا نه برای گفتارش نه قلبش بیهوش کن طاقت همه مث هم نیس

نکن اینکارو از ترس لکنت میگیره خدایی نکرده حتما جایی ببر بیهوش کنن

دست و پاشو ببندن که بدتر میترسه
بگو بیهوش کنید خب
من پسرم ۱۶ ماهش بود بیهوشش کردن

با کاردرمانش مشورت کن حتما

سوال های مرتبط

مامان محمد صالح مامان محمد صالح ۴ سالگی
خانما تورووووخدا بخونید خواب بدید لطفااااا😭💔🙏


خانما می‌خوام از اخلاق پسرم بگم بهتون لطفا منو راهنمایی کنید

پسر من کلا لجباز و حرف گوش نکنه مثلا میرم جایی اصلا حرف گوش نمی‌ده بازار بیرون مسافرت خیابون میریم اصلا حرف گوش نمی‌ده دستمو نمیگیره بدو بدو می‌کنه یه حا نمی‌مونه منم همش میترسم گم بشه خدایی نکرده تصادف و... بکنه همش استرس دارم مثلا میریم تو پارکینگ بازی نمیکنه می‌ره کوچه بدو بدو می‌کنه یا با دوچرخه می‌ره اصلا ماشین اینا میاد حواسش نیست فقط میخواد بره به زور میارمش نو خونه بعد توی خونه ساکت خودش بازی می‌کنه فیلم نگاه می‌کنه حرف گوش میده ولی بیرون میریم نه اصلااااا غذا هم خودش اصلا نمیخوره من باید دنبالش باشم بدم بهش هنوز هم خوب حرف نمیزنه همه چی بلده فقط بچگونه حرف میزنه اینا به کنار اینکه حرف گوش نمی‌ده و بیرون اذییت می‌کنه و فرار می‌کنه منو خیلی حرص میده همش استرس دارم نره گم بشه تصادف نکنه نخوره زمین و... همش دنبالشم بیرون چی کار کنم ؟ بچه های شما هم اینجورین ؟ اصلا یعنی یه جایی میریم یه زره هم حرف گوش نمی‌ده خیلی حرص میخورم دعواش میکنم
مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
مامانا من دارم به چیزی فکرمیکنم میخواستم به شماهم بگم بابام دو روزه اومده خونمون بعد به پسرم مدام میگه بده عیبه زشته نکن
من خودم کارای بدو به پسرم میگم ولی انگار بابای من زیاده روی میکنه دارم فکرمیکنم من بچه بودم چقدر همه چیزو میگفتن زشته عیبه خیلی ناراحت شدم هیچی نگفتم گفتم مهمونه ولی واقعیت دوست دارم که بره فردا من به پسرم آزادی عمل میدم با اینکه یوقتایی عصبانی هم میشم دعواش میکنم ولی بابام بی نهایت همه چیو میگه عیبه زشته
من کلا یه بچه درون گرا بودم کلا تو خودم حرفامو همیشه ترسیدم بزنم نکنه غلط باشه نکنه زشت باشه نکنه کسی ناراحت شه وقتایی هم که حرف میزدم میگفتم نکنه حرفم بد بود یا الانم هنوز اگه یموقع یه حرفی اشتباه بزنم تا دو روز فکرمیکنم بهش حالم بده بی قرار میشم
من احساس میکنم خیلی بهم سخت گرفتن الان جوری شدم که اصلا دلم نمیخواد به پسرم بگم چیزی بده و عیب و زشته فکرکنم من ازین ور بوم دارم میوفتم
همیشه اعتماد بنفس نداشتم همیشه تو جمع دلهره داشتم استرس داشتم همیشه زیر ذره بین بابام بودم زیر ذره بین نگاه مامانم بودم هر لحظه نگاه میکردم بهشون کارغلط نکنم دیروز و امروز پسرمو بردیم پارک اصلا راحت نبودم هی میگه بابا نکن زشته پسرم دست میزنه موهاش میگه دست نزن من بدم میاد کسی دست به موهام بزنه پسرم پاشو گذاشت رو کتونی بابام گفت خیلی از دستت ناراحت شدم فردا میرم یجا پسرم تو پارک از خودش دفاع میکرد بابام بهش چشم غره رفت بیا اینور یعنی گفتم خدایا من چطور زیر سایه ترس بابام بزرگ شدم