۱۳ پاسخ

نباید این دوره از کسی توقع داشته باشی حتی خانواده بنظرم

شاید مشکل از خودته واقعا تا حالا فکر کردی؟؟؟

هی خواهر همه همینن حداقل اگ بدش میاد پی پی بچه رو بشوره اب ک میخاد میتونه بده بهش ظلمه دیگه هیچی نکنه، توام گوشیت رو نده بهش دیگه هم براش چیزی نخر، برو همون خونه مادرشوهرت، حتما یه تلویزیون کوچیکم شده بخر برا اتاقت بزن ب دیوار بچت رو نگه دار تو اتاق قفل کن، سرگرم شه با تلویزیون و اسباب بازیاش کمتر اذیت میشی حامله ای براهمین کمرت درد میکنه نمیتونی بدویی دنبالش

۴ماه ازویارمردم وزنده شدم منم یه پسرشیطون ۵ساله دارم همیشه توکارهای مادروخواهرام فقط من بودم وهمیشه براشون کردم حتی همه توفامیل میگن دخترخواهرت وتوبزرگ کردی بیشترازمادرش من ودوست داره ولی یکاری کردن باهام حاضرنیستم تف بندازم توصورتشون من توقع ناهارشامم ندارم بیان بپزن من بخورم ولی حتی یه زنگ وبهم نزدن بیخیال همشون مهم همسره که باجون ودل درکم میکنه وحواسش هست

مامان پسرم نی نی هروز سوره بروج را7مرتبه بخون برااینکه خانواده شوهر کمتر دخالت کنن تو کارت پسرت خیلی شیطونه نمیزاره بخونی موقعی ک خوابه بخون انشاالله حاجت روا میشی

به نظرم اصلا از کسی توقع نداشته باش
کسی به ما قرض نداره که حتما کارامون و انجام بده من خودم از یازده روزگی دخترم تنها بودم و همه کاراش و خودم کردم چون مامانم مریضه و خواهرم هم سمت غربه تهرانه خونه هامون دوره همین باعث شد همه کارا رو خودم می‌کنم الان که خونه مامانتی همین که نمیخوای فکر غذا درست کردن و کار خونه باشی جلویی دیگه کارای بچه رو خودت بکن

دو روز بری خونه خودتون زنگ میزنن میگن برگرد میبینی ک چقد دوست دارن اکثر بپه های مجرد ک خونه هستن با اونی ک ازدواج میکنه خونشون اومدنی مشکل دارن

خب بچه خودته واقعا شاید دلش نبره بچه توه تمیز کنه هرکسی اینجوری واقعا من الان نمیتونم به این فکر می‌کنم بچه خودمو چطوری میخام تمیز کنم

قبلش کجا بودی چطور خونه نداری

عزیزم از کسی توقع نداشته باش من تو بدترین شرایط پل پل میکردم مامانم نمیومد می‌گفت نمیتونم تو اوج ویارم داغون میشدم میگفتم بو غذا اذیتم می‌کنه بیا حداقل درست کن برام نمیومد
خودم چهار ماه سختی رو بدون خونوادم گذروندم
ب دل. نگیر دیگه دوره ننه و دختری تموم شده ماها هرچی بدبختی میکشیم رو خونواده هامونه

حالا که کمکت نمیکنه ن واسه کاری بش بگو ن چیزی براش بگیر کلا ولش کن بری خونه خودتون بهتره نمون اونجا

توقع نداشته باش دوره زمونه خیلی عوض شده

بنظرم برو خونه ی خودت منم مثل توام اصلا زیاد خونه ی مامانم نمیرم با اینکه نزدیکه

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی هفته بیست‌وپنجم بارداری
سلام خانوما
چخبر
ممنون از اونایی که دیشب صحبت کردیم با هم خیلی بهتر شدم
میگم یه چیزی
من استراحت مطلقم
بعد خب طبیعتا خونه شلوغ میشه من زیاد نمیتونم کار کنم دیروز یکم کار کردم زیر دلم تا واژنم درد میکرد پریروز عصبی شدم شب دلم همش درد می‌گرفت بچه خودشو سفت میکرد پایین شکمم
واقعا بعضی وقتا غذا درست میکنم
ولی بیشتر وقتا نمیتونم غذا درست کنم 🥲 گریم میگیره حتی
بعد مامانم بیشتر وقتا یا غذا میده همسرم می‌ره ازشون یمیگذه میاره خونه یا چون نزدیکیم ما میربم اونجا ولی خب حس میکنم همسرم از این هم کلافه شده قبل باردار شدنم یه عادت بدی داشت کلا می‌گفت حتی اگه مهمون داری هم هیشکی نباید بیاد کمکت کنه خودت بادی انجام بدی بقیه فکر میکنن تو نمیتونی درحالی که ما شمالی هستیم کلا خانوادگی رسم داریم بیان کمک کنن ربطی به تازه عروس و از این چیزام نداره
بعد الان همسرم خودش هم گاهی غذا درست می‌کنه یا خونه رو مرتب می‌کنه به محض اینکه مثلا میگم فلان چیزو دور نریز یا یه کار ریزی می‌خوام بهش بگن خودم هم عذاب وجدان دارم که همینجوریش خیلی زحمت کشیده ولی خودشم یجوری حرف میزنه انگار من مقصرم سه روزه الان انگار من زورش میکنم کمک کنه
غیر اون آبجیم هست گاهی میاد طرفا رو می‌شوره ولی اونم سنش کمه ۱۳ سالشه نمی‌دونم این دوره رو چجوری رد کنم واقعا تا ۳۰ هفته استراحتم تازه اگه سرویکسم بره بالا بیشتر نمیشه
همش حس میکنم به هیچ دردی نمی‌خورم اینم که قاطی کرده تا حرف میزنم میگه چرا غر میزنی چرا اخلاقت بده من هیچی نمیگم بخدا تهش دوتا سوال کنم دوتا حمله حرف بزنم همش با تندی جواب میده چند وقت پیش بهش گفتم نمی‌خواد کار کنی میگم کمکم کنن خانوما مامانم هست آبجیم هست دوستم هست بازم همون‌جوریه
مامان دیارولیا♥ مامان دیارولیا♥ هفته بیست‌وهفتم بارداری
تجربه از پوشک گرفتن
امیدوارم ب درد کسی بخوره
اول اینکه صبر داشته باشین و وقتی خواستین اقدام کنین اصلا بچه رو دعوا نکنین ک از دستشویی رفتن برا خودش غول میسازه
دوما بچه خودش امادگی داشته باشه مثلا من پسرم پوشکاشو همش در میاورد و اینکه من وقتی اقدام کردم تا یک هفته هیچ جا نرفتم چون پوشک رو یک دفعه از پسرم گرفتم نمیخاستم ریسک کنم و جایی برم پسرم اگه خطا میکرد شاید من عصبانی میشدم و اذیت میشد پس تا یک هفته ده روز فقط با شوهرم میرفتیم تو ماشین در حد نیم ساعت دور میزدیم و من رنگ انگشتی برای پی پی و سبد خوراکی برای دستشویی داشتم ولی بچمو شرطی نکرده بودم هر دفعه ک خودش میگفت جیش و واقعا جیش میکرد یه خوراکی از سبد انتخاب میکرد و با این روش خداروشکر خطا اصلا نداشت و برای پی پی هم من اول براش این داستانو تعریف کردم ک پی پی تو شکمت وقتی دلشون برا مامانشون تنگ میشه بهت میگن ک ما پی پی داریم و تو باید اونا رو ببری دستشویی پیش مامانشون و اگه نبری تو شکمت گریه میکنن و تو دل درد میشی و هر بار ک میرفتیم دستشویی و پی پی میکرد اجازه میدادم با رنگ انگشتیاش بازی کنه و این باعث شد ب عشق بازی و نگرانی پی پی هاش برای جدایی از مامانشون دستشویی بره و خطا نداشته باشه. تقریبا این سبک دستشویی یک هفته انجام دادم و کم کم سبد خوراکی و رنگ انگشتیا رو کم کردم و الان دو سه ماهی هس از پوشک گرفتم و حتی دو بار مسافرت طولانیم رفتیم خطا نداش♥♥
مامان شاهان👼🏻💙 مامان شاهان👼🏻💙 ۱ ماهگی
بچه ها یه سوال.بهم کمک کنید تا بهتر تصمیم بگیرم من اصالتم اهل رشتم همه خونوادم اونجان من تازه اومدم تهران .من دلم میخواد تهران زایمان کنم ولی کسی اینجا نیست ازم مراقبت کنه یا باهام بیاد بیمارستان مامانم از شمال میاد ولی یه دختر سه ساله داره بچشو با کی بذاره اگه بیاره اینجا با کی بذارتش اگه نیاره که خوب یه هفته ۱۰ روز بدون مامانم که نمیتونه بمونه .زایملنمم موقع کار کشاورزیه مادرشوهرمم نمیتونه بیاد بجار داره
.اگه برم شمال زایمان کنم خونه مادرشوهرم که نمیتونم بمونم چون گفتم میرن مزرعه بعد دستشوییش بیرونه برا شستن بچع سخته
مامان بابام از هم جدا شدن خونه باباو زن بابامم نمیتونم که بمونم
مامانم و همسزش مزگن بیا خونه ما بمون ولی اونجام راحت نیستم بعد همسرمم کارش اسنجاس برامون سخته از هم دور باشیم .چون خوب باید چند هفته زورتر از زایمان برم دیگه .از اون طرفم دو هفته بمونم بعد برگردم تهران
الان بنظرتون من همینجا زایمان کنم؟ خونه خودم باشم راحتترم
یا برم خونه مامانم؟بدون همسر