خانوما بیاید تجربتونا از زایمانتون بگید یادآوری شه .من سزارین اختیاری بودم بیمارستان خصوصی ساعت ۹ اولین نفر رفتم اتاق عمل تا کارام انجام دادن ۹ و ۴۰ دقیقه بدنیا اومد بهترین حس دنیا بود وقتی صورتشان کنار صورتم گذاشتن. و اینم بگم وقتی بی حسی از کمر بهم زدن حالم بد شد بالا آوردم فکر میکردم دارم میمیرم ولی همینجور که رادمهر بدنیا اومد حالم خووووب شد 💋❤️

آخرین باره که این لینک غذای کودک پخش میشه پس زود تر عضو شید .
@food_babyy
کانال ما در روبیکا .❤️

ساعت ۸شب کیسه آبم پاره شد رفتم بیمارستان ساعت ۱۱ شب بستری شدم آمپول فشار زدن دردام شروع شد اوج دردام ساعت ۱۲شب شروع شد دکترم گفت ساعت ۴ بچت بدنیا میاد من برم بخوابم😐 یک ساعت درد داشتم دخترم داشت بدنیا میومد سرش بیرون بود دکترم از خواب بیدارش کردن اومد بچرو کشید بیرون🤦‍♂️
همچی خوب بود همسرم پیشم بود کنترل دردم خوب بود با خواب دکتر ودیر رسیدن دکتر خیلی اذیت شدم

سزارین اولم اون امپولو ک زدن من شدم بهترین حس دنیارو داشتم خیلی راحت شدم سبک واقعا دوست داشتم همه دردام رفت و ...

ولی سزارین دوم امپولو ک زدن تهوع گرفتم بالا اوردم 🤣من منتطر اون حال خوبه و سبکیه بودم


خلاصه هر دو برام راحت و خوب بود خاطره شیرینی بود

من زایمان اولم طبیعی بود
زایمان دومم سزارین شدم چون دخترم بریچ بود و آب دورش 7 بود
سزارین اجباری شدم ساعت 8 صب داخل اتاق عمل بودم تا ساعت 1 ظهر عمل شدم نفر آخر بودم بعد عمل خیلی درد داشتم ولی راضیم بهتراز طبیعی

من بچه اولم طبیعی بودم با ترکیدن کیسه آب رفتم. ۱۶ ساعت طول کشید. ولی در کل مجموع کل دردای وحشتناکم ۶ ساعت بود.بخیه خوردم خس نکردم،حتی برش هم نفهمیدم.چون درد زیاد داشتم نمیدونستم واسه چی به چیه.۳۶ هفته دنیا اومد.
پسر دومم ۳۲ هفته با ترکیدن کیسه اب سزارین شدم. اونم زیاد بد نبود ده روز بعدش اذیت بودم که با شیاف کنترل شد. زخمم خوب بود‌.ولی تجریه تلخ زایمان دومم پرکشیدن پسرم امیرعباس بود😭💔 که امشب بد جو دلم براش پرمیکشه😭

بخاطر فشارم که بالا رفت بستریم کردن بدون درد تا بچه بدنیا بیاد چون دیابت بارداری داشتم بچه درشت بود کلا درد نداشتم اما نیم ساعت آخر اونقدر رو شکمم فشار آوردن تا بچه رو بیارن بیرون جونم بالا اومد پسرم جا خوش کرده بود تو شکمم درنمی اومد طبیعی بودم چهار بعد از ظهر بستری شدم یازده شب به دنیا اومد

من طبیعی.5 عصر بستری شدم تا 9 شب درد کشیدم و بعدش ورزشا و کمکای مامای همراه و 10/30 شب هم دخترم ب دنیا اومد

من اصلا نمیخوام یادآوری بشه
شیک و مجلشی رفتم، جنگ زده برگشتم😓😓
سزارین دوم، به همراه باز شدن چسبندگی
به انواع مسکن آلرژی داشتم
فقط هر ۶ ساعت استامینوفن معمولی تو سرمم میریختن
یک شب icu بودم
فکر نمیکردم زنده در بیام
بهم مخدر تزریق کردن که دردم کم بشه، ضربان قلبم شد ۴۵
دیگه ندادن بهم😔😔😔

من طبیعی بودم از صبح درد داشتم البته کمردرد بود نمیدونستم دردهای زایمانه‌
شب ساعت ۱ اینا رفتم دخترم ساعت ۳ به دنیا اومد 🥹💗

من سزارین بودم خیلی شیک و مجلسی رفتم زایمان کردم اومدم😁🤪
خداروشکر درد زیادیم نکشیدم
10رفتم اتاق عمل 10ونیم پسر قشنگم دنیا اومد😍🌸

من خودم خواستم طبيعي باشم
٥ صبح باعرض معذرت با احساس خيسي پاشدم ديدم كيسه آبم سوراخ شده
همه كارامو كردم خونمو تميز كردم 😂وسايل جمع كردم به زور مامانم ساعت ٤ونيم بعداز ظهر رفتم بيمارستان از ٧تقريبا دردام كم كم شروع شد ٨دكترم اومد
ساعت ٣:١٠ دقيقه شب گل پسرم بدنيا اومد 🫠😍
همسرم كلا پيشم بود ❤️
دكترم بهترين دكتر بود خداروشكر
برام مسكن زد دردام خيلي كم شد
تنها مشكلم اين بود كه به ليدوكايين حساسيت داشتم
وگرنه خاطره بدي از زايمان ندارم خداروشكر

منم سزارین بودم ۲۴اذر وقت داده بودن ولی از ۱۸اذر ساعت ۱۲ شب دخترم دیگ نخورد اصلا رفتم بیمارستان ان اس تی دادم درد ثبت شد خواستن بستری کنن نموندم رفتم فردا دیگ دکتر اورژانسی ساعت ۳نیم بعد از ظهر فرستاد منو اتاق عمل
مذخرف ترین بخشش فقطططط برا من سوند بود بقیش عالی بهترین تجربه بود برام

من طبیعی بودم ۳ شب بستری شدم ۴ عصر زایمان کردم خیلی درد کشیدم

من زایمان طبیعی بودم از صبح تا عصر درد داشتم ولی لحظه اخر بچه دنیا نیومد رفتم سزارین🤕