۶ پاسخ

من بچه دوممه،دارم دیوونه میشم از بی‌خوابی، کمکی نداشتن خیلی سخته 😑 منم هیچ کسی رو ندارم ، تمام بارداری هم استراحت مطلق بودم ، انگار هزار ساله زندگی نکردم 😮‍💨

پس من چی بگم که بچه ی سوممه و بچه کوچیکم سه سالشه و همش رو مخمه کمکی هم نداره هر کسی یه جور مشگل داره سعی کن به خودت سخت نگیری که هر چقد سخت بگیری همون جوری سخت میگذره خورد و خوراک تو دقت کن که بچه اذیت نشه سعی کن ایت الکرسی زیاد بخون بهت ارامش میده بعد یه مدت به حالت قبل برمیگردی

واقعا سخته
من یا اینکه تا الان خونه مامانمم و خیلی کمکم میکنن ولی از بی‌خوابی نا ندارم
تازه امروز ختنه کردیم میخوام خوب که شد برم خونه خودمون دیگه، و میدونم که قراره خیلی سخت بگذره بهم
منم تا الان ۱۰ کیلو کم کردم

منم الان دقیقاااا تو همین وضعیتم تنها نیستی 🤕
ولی این روزا خیلی زود میگذره سعی کن از بچت لذت ببری چون دیگه نوزادیش تکرار نمیشه

پس خودتو بزار جای من ک سه قلو دارم با اینکه کمکی دارم الان مامانم هست ولی حس افسردگی زیادی دارم دلم برا قبل تنگ شده 🥺🥺🥺

حق داری والا سخت‌ترین کاره مخصوصا ک کمک هم نداشته باشی🥲

سوال های مرتبط

مامان یکتا👼🏻 مامان یکتا👼🏻 ۶ ماهگی
سلام 👋
اومدم یکم باهم حرف بزنیم
کل دیروز اصلا نتونستم بخوابم چون مهمون داشتم دیشب هم از بی‌خوابی سرم داشت می‌میترکید از وقتی هم اون بی حسی رو بهم زدن مهره های گردن تا کردم میسوزه و درد میکنه تا یکم میشینم و دیشب آنقدر دخترم بی‌تابی میکرد یکسره نشسته بودم تا دوشب اصلا نخوابید آنقدر گردنم درد میکرد بچه پیش شوهرم آروم نمیشد شوهرمم بچه داری زیاد بلد نیست ،در همون حال به شوهرم غرغر میکردم و آخر گریه کردم آروم شدم، بهش میگم اصلا تو این یک ماه نتونستم برا خودم باشم نتونستم خوب بخوابم چشمام گود رفته و تیره شده از بی‌خواب ی سرم درد میکنه از یه هفته میشه اومدم خونه خودم مسئولیت هام بیشتر شده گردنم تا یکم میشینم بچه شیر بدم میسوزه و درد میکنه کمرم تا یکم کاری میخوام بکنم درد میگیره میخوام کارای خونمو بکنم بچه نمیزاره صبحانه م میشه ناهار،ناهار میشه شامم ، هیچوقت خود قبلیم نمیشم ،دلم واسه خود قبلیم تنگ شده،به مامانم میگم میگه من که گفتم یکم دیگه واستا خودت گفتی برم خونه خودم،چقدر مادر شدن سخته مادرامون چی کشیدن تا ما بزرگ بشیم
خدایا ناشکری نیست بازم برای وجود دخترم شکرت