۱۰ پاسخ

نه عزیزم لکنت چیه
حداقل توی یک جمله باید چند ‌کلمه رو همینطور بگه تا بشه بهش گفت لکنت....

بعدم جلوی بچه دعوا و بحث نکنید
با خود تیارا هم بحث نکن
میبینی‌گریه میکنه محل نده...
گریه اش بالاخره تموم میشه
عصبی نشو براش ک بدتر میکنه و میفهمه روی گریه اش حساسی اون وقت بیشتر گریه میکنه....
نمیگم یهویی قطع کن رفتن ب خونه مامانتو...
ولی کم کم قطع کن
تا عادت کنه
کاری به خانواده شوهرت ندارم
اونا مهم نیس چی میگن...
الان مشکل وابستگی تیارا به باباته....
از یه روانشناس کمک بگیر....
میترسم یهویی نبریش بچه اسیب روحی ببینه
همینطوری هم ببریش وابسته تر بشه....
حتما از یه روانشناس کمک بگیر

ببین میتونی خودت بری یکی دو شب اونجا ولی نذاری پیش بابان بخوابه پیش خودت بخوابه
بعد بگی امشب بریم خونمون بعد مثلا آخر هفته باز شب میایم
میرید خونه حتما براش جایزه بذار
مثلا میگم بگو اگر سه شب پشت هم خونه بمونی گریه نکنی هر شب یه ستاره میگیری و شب سوم میریم خانه بازی مثلا
شب چهارم هم به عنوان جایزه میریم خونه بابابزرگت
ولی باز هم اونجا می‌ره شب خودت پیشش بخواب تنه‌اش نذار که به وجود خودت عادت کنه
یه پروسه زمان بره ولی احتمالا تو یکی دوماه میتونی درستش کنی
لزومی ندارد رابطه شو با پدرت قطع کنی فقط باید کنترلش کنی
چون میگی خیلی دوسش داره یعنی وابستگیش زیاده و گناه داره بخوای یهو جداش کنی

من مسرم به خاله و پسر خاله اش انقد وابسته اس، هر وقت میخوان از خونمون برن کلی گریه میکرد باهاش حرف زدم حواسش و پرت میکردم تا یادش بره

وای عزیزم این خیلی سخته چرا از اول گذاشتی ب خانوادت اینقد وابسته شه منم خانوادم خییییییییلی دخترمو دوسدارن ولی هیچ وقت نزاشتم تنهایی بمونه خونه پدرم الانم فقط ب منو باباش وابستع هستش سعی کن با ی ترفندی از اونجا بیاریش

به نظرم نباید بزاری بره وقتی دو سه شب گریه کنه بدونی نمیبری دیگه کمتر بیقراری میکنه .اون میدونه به گریه کردن ادامه بده تو میبریش

پسرم ی تایم همینجپور بود مثل ۶ ماه پیش یه کلمه رو چندبار تکرار میکرد خوب شد البته هیحان زده ک میشد🙂

بچه تو باخوبی بیارخونت
حتی اگ شده چن شب بابات خونت بخابه

پسر من به مادرشوهرم وابسته هست ولی هیچ وقت نذاشتم شب اونجا بخابه..مثلا بش بگو بابااینا رفتن مسافرت و یه هفته اونجا نرید اگه هم گریه کرد ببرش خونه بابات بگو همکاری کنن و درو باز نکنن تا باور کنه.بعد ببرش پارک خانه بازی اسباب بازی براش بخر تا فراموش کنه و عادت کنه ک دیگ اونجا نره.شبا موقع خواب باهاش بازی کن قصه بگو بخندونش ک پیشت بمونه.هرشب که خواست پیشت بخابه یه خوراکی یا هدیه ای ک دوس داره براش بخر بگو چون امشب پیشم موندی منم بهت جایزه میدم

وا ابن ک لکنت نیست گلم
دحترمنم گاهی یچیی و تگرار میکنه
خیالت ار بابت لکنت راحت
اما چرا شبا نمیاد؟🫠

همین دختر سه سالت؟
یا بزرگ هم داری؟
نمیشه یه چند وقت بابات اینا بیاد خونه شما وبعد همه شون باهم نرن از خونه تون یکی برن یکیش امروز یکیش فرداش
که دختر یه دفعه ای تنها نشه
و به خونه شمام عادت کنه
یا یه وقتایی که دخترت خونه خودت میای حسابی بهش خوش بگذرون براش چیزای جدید بخر هرچی دوست داره
ببرش بیرون خلاصه یکاری کن که بفهمه خونه خودش بهتره تا خونه مادر بزرگش

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
خواب این بچه منو واقعا عصبی کرده. از اولشم بدخواب بود می‌رفتیم بیرون همه بچه ها نوزادان تو بغل مادر یا تو کالسکه خوابشون می‌بره. این بیرون خوابش که می‌گرفت فقط جیغ میزد باید بدو بدو برنیگشتم خونه تو گهواره ش بخوابه . هرجا می‌رفتیم نمی‌خوابید خونه هم تمام نوزادیش باید یا رو پا یا تو گهواره مدام تکون میخورد همیشه. سر خوابیدنش همیشه اعصابم بهم می‌ریخت حواسش همه جا هست جز خواب. تو تمام این سه و نیم سال فقط یه بار ظهر شده خودش بگه مامان خوابن میاد بالش بذاره بخوابه اینهمه بچه حتی در حال تلویزیون دیدن خوابشون می‌بره بچه من انگار برعکس همه
الان مدتهاست شبا دیر می‌خوابه ساعت یک باید خودزنی کنم تا بخوابه در حالیکه روتین خواب داره عین همیشه. ظهرا نمی‌خوابه تا داد نزنم خوابش نمی‌بره بعد تمام عصر نق میزنه‌ امروز یک ساعت و نیم تو تخت چرخید آخر دعواش کردم خوابید و واقعا حس میکردم دارم سکته میکنم. الان ساعت یک از یازده میگم پاشو بخوابیم نشسته کارتون دیدن. الان تازه میخواد بخوابه آخه وقت خواب بچه سه و نیم ساله الانه؟
وای دم پریودمم هست بیشتر رو اعصابمه
مامان یدونه انار❤ مامان یدونه انار❤ ۳ سالگی