دیشب زنگ زدن برم برا پسرم شیر ببرم🥹شلنگای اکسیژن جدا شده بود و براش هودی گذاشته بودن بالاخره دیدمش خیلی حس خوبی بود🥹
صبح هم شوهرم براش شیر برده ک ببینتش بهش گفتن خداروشکر همه چیزش خوبه فقط استرس تنفسی داره
دعامون کنید دیگه ان شاءالله اینم زود خوب شه زردی هم نگیره
دخترم خیلی منتظره خیلی دوست داشتم وقتی مرخص میشم پسرمم باهام میومد خونه ولی خب خواست خدا ی چیز دیگه بود و راضیم ب رضاش ولی دعامون کنید
خیلی حس بدی بود روزی ک اومد تو بیمارستان دنبالم اول دستای منو نگاه کرد بعد دستای مامانمو دید دست دوتامون نینی نیست سریع اومد دست ب شکمم زد🥲و پرسید پس نینیمون کجاست
هوف خدای من خیلی بد بود ولی بازم شکرت
ان شاءالله م هیچکس حتی ی لحظه هم شرمنده بچش نشه
خدایا شکرت ک داره دقیقه ب دقیقه بهتر میشه شمرت بابت همه چیز خدایا

خلاصه ک اگه زود زایمان می‌کنین یا ختم بارداری میدن غصه نخورین بازم خدا هست که هوای خودمون و بچمون رو داشته باشه

۲۵ پاسخ

عزیزم انشالله ک بسلامت مرخصش کنی خدایاشکرت 😍

عزیزم وزن پسرت چقدر بود که رف دستگاه؟

الهییییی😍

ان شالله سالم باشه زودی میاد پیشتون 😍🫶کدوم بیمارستان رفتی ؟ و ماما همراه هم گرفتی ؟؟

عزیزم انشالله خیلییی زود نی نی گلت بیاد تو بغلت و خیالت راحت شه🤲

سلام عزیزم تبریک میگم، ان شاا... به زودی بغلش میگیری گل پسری رو ، خدا برای هم حفظتون میکنه💚😍🙏🏻
ببخشید عزیزم کدوم بیمارستان رفتین؟ راضی بودین؟

عیییی عزیزم خداروشکر ایشالله زودی نینیت میاد ب خونتون😍😍😍

عزیزم خدا حفظش کنه برات و ان شاالله زیر سايه پدر و مادرش
بزرگ بشه❤️🙏

انشاالله هر چه زودتر پسر گلتو بفل کنی عزیزم

چند هفته دنیا آمد

وزنش چقده چندهفته دنیااومد؟

قشنگ درکت میکنم من همه این لحظه هاروکشیدم الان واسه زردی بستری بودک خداروشکرمرخصیم

وزن نینی چقدر بود

اسمش چیشد آخر

انشالله ب سلامت مرخص شه بیاریش خونه

عزیزم چن هفته زایمان کردین؟

بچه منم رفت دستگاه ده روز خیلی سخته

اخه عزیزم بسلامتی او شادی بگیریش بغلت

خداروشکر ک بخیر و خوشی گذشت عزیزم 🥰😍
بازم خداشکر برای سلامت نی نی 🥰

انشالله که نی نی هر چه زودتر حالش خوب بشه و بغلش بگیری

من جفت بچه هام نارس دنیا اومدن جانم اصلا استرس نداشته باش به خودت برس که بچه رو بردی خونه بتونی از پس همه چی بر بیای🥰

عزیزم ایشالا که زود تر مرخص بشه بیاریش خونه
خدا خیلی مهربونه😍🥹

🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹

خداروصد هزار مرتبه شکر 😍😍😍

عزیززززم الهی همیشه سلامتی و موفقیتشو ببینی و دامادش کنی 🥰🤲✨

سوال های مرتبط

مامان ماهلین🩷ماهور🩵 مامان ماهلین🩷ماهور🩵 روزهای ابتدایی تولد
پارت اول زایمان
طبق گهواره ۳۸هفته و ۶ روز بودم ک ب خاطر ضعیف شدن حرکات راهی بیمارستان شدم ..بیمارستان آرش
وقتی رفتم ساعت ۳ و نیم بعدازظهر قسمت پذیرش همه چیو گفتم و گف برو بشین فشارتو بگیرم .وقتی گرفت گف برو داخل برا معاینه و گفت فشارت ۱۴ احتمال بستری داری.وقتی رفتم پیش دکتر گف سریع برو رو تخت آخه خیلی شلوغ بود سریع رفتم و اومد تو دستگاه حرکات و ضربانشو دید و شروع کرد ب معاینه کردن ک برگشت گف آبریزش هم داری گفتم نمیدونم من فک میکردم ک ترشح ..دوباره ی دکتر دیگ اومد اونم معاینه کرد و گف آبریزش داری و یهو در کمال ناباوری گفتن ختم بارداری و سریع بستری بشه منم ک استرس گرفته بودم سریع زنگ زدم ب شوهرم و اونم باورش نمیشد خلاصه ازم همون دقیقه آزمایش ادرار گرفتن و من سریع بردن اتاق زایمان .خلاصه همراهم ک اومده بود رفته بود از داروخانه پک کامل لباس مادر و نوزاد و همه چیزایی ک حین زایمان و بعدزایمان لازم رو گرفته بود چون بیمارستان آرش اصلا ساک خودمونو قبول نمیکنن
مامان آیین🫀وآنیا🫀 مامان آیین🫀وآنیا🫀 ۲ ماهگی
مامانا من از دیشب بچم خودشو جمع میکرد و تکوناش کم شده بود
اومدم nst دادم
دیشب دکتر ی کم ب نوار قلب بچه شک کرد با اینکه تکوناش خوب بود
مامایی ک تو زایشگاه بود هم از تکونا راضی بود هم از نوار ولی دکتر خودم میگفت نوار رو ب فاصله یک ساعت دوباره تکرار کن
ی کم مشکوک شد میگفت انگار آب دور جنین ی کم . کم شده
فردا حتما سونو بیوفیزیکال بده
مامایی ک تو لیبر بود میگفت همه چیز خوبه و دکتر حساسه و اینا
امروز باز دیدم بچم خیلی خیلی تکوناش کم شده
اومدم دوباره بیمارستان و خود دکتر خداروشکر بیمارستان بود سریع بستریم کرد و دید هم انقباض دارم و هم ضربان قلب بچه داره میره بالا
فهمید بند ناف گیر کرده جایی
گفت سریع باید بری واس عمل
بعد ک بچم دنیا اومد گفت بند ناف تاب خورده بود دور پاهاش
اگ ی کم بی توجه بودی اتفاق بدی میوفتاد
خداروشکر بچم دنیا اومد تو هفته۳۶ و ۵ روز
و احتیاجی ب دستگاه و اینام نداشت
تورو خدا خیلی تو این ماه مواظب حرکت و تکونای بچتون باشید
زیادم ب حرفای ماماهایی ک تو لیبر هستند اکتفا نکنید
فقط خودتون بهتر متوجه میشید ک بچتون چ تغییراتی تو حرکتش کرده
مامان سام🩵 مامان سام🩵 ۲ ماهگی
ک من داد و بیداد کردم ک اره میخواین پسر منو بکشین البته دادو بیداد هام بی تاثیر بود ماماعه برگشت گفت اگه چیزی بشه ما مقصریم و فلان گفتم نمیخوام وقتی چیزی بشه مقصر بودن شما ب چ درد من میخوره
بعد دکتر دوباره اومد گفت مگه نگفتم امادش کنبن برا اتاق عمل
وضعیتم انقد بد بود ک ی کریض برده بودن اتاق عمل دکتر اون برگشت داد اتاق و منو برد با سرعت هرچه تموم بچه رو در آوردن و پسر من ساعت۵:۳۰ب دنیا اومد توی ۳۶هفته و۳روز
و اکسیژن نیاز داشت ک همین ک ب دنیا اومد بردنش ان ای سیو و نذاشتن حتی ببینمش چقدر حس بدی بود برام
فردا صب ک گفتن پاشو راه برو اولین کار رفتم پسرمو بیینم
۱۷روز بستری بود اول برای اینکه ریه هاش کامل نبود بعد هم برای عفونتی ک من توی بارداری داشتم دکترم اهمیت نداده بود و ب بچه انتقال پیدا کرده بود .
چند روز اول نزاشتن شیر بدم میدوشیدم خودشون میدادن اما بعدش بهش شیر دادم خودم .
زایمان سزارین برای من همیشه خیلی ترسناک بود میگفتم برم اتاق عمل زنده نمیام بیرون امااا طبیعی رو ی جور دیگ فکر میکردم ک خب کلا فکرام برعکس شد
زایمان سزارین هم درد داره اماااا اصلا این درد کجا و اون درد کجاااا
برگردم عقب صد در صد سزارین رو انتخاب میکنم
خلاصه من ن بارداری خوبی داشتم ن زایمان خوبی و ن بعد از زایمان خوبی
ولی الان ک با پسرم اومدیم خونه چند روزه احساس ارامش میکنم و خوشحالم اما دیگ اصلا دلم نمیخواد ن حامله شم ن بزام🤣🤣تازه ی جا یکی میگه طبیعی خیلی ایمن و فلان برای مادر و جنین خندم میگیره چون من بچم سرش ورم کرده بود و هم اکسیزنش اومدع بود پایین بهش فشار اومده بوده خلاصه خوب و بد تموم شد و رفت و شد ی خاطره تلخ و شیرین
اینم تجربه من از زایمان طبیعی و سزارین.
مامان آنیا🩷 مامان آنیا🩷 ۴ ماهگی
مامانا یادم رفت بهتون بگم من امروز ساعت ۳ ظهر زایمان کردم😍دیشب تقریبا ساعت ۲:۳۰ شب بود کیسه ابم پاره شد ولی هیچ دردی نداشتم زودی رفتم بیمارستان بستری شدم تا صبح دکترا اومدن باز هنوز دردم انچنان نبود ک یعنی میخوام زایمان کنم ولی ابریزش کیسه شدید بود گفتن درد نداره رحمش هنوز ی سانته و کیسه اب پارس باید سزارین بشه چون خطرناکه بعد دکتر سزارین اومد معاینه کرد گفت شده دو ثانت و نیم ی امپول فشار بزنین زایمان میکنه چون بچه هم پایینه خیلی دیگ امپول زدن من دردام هر دو دقیقه یک بار ب مدت ده ثانیه بود تا دیگ یکم شدید شدن جیغ میزدم از درد دکتر هر پنج دقیقه میومد معاینه میکرد هی بیشتر و بیشتر باز میشد یهو اومدن گفتن فول فوله دقیق یادمه دو الی سه بار بیشتر زور نزدم ک دخترم ب دنیا اومد چون خیلی جاش خوب بود و پایین بود وقتی ب دنیا اومد انگار دنیارو دادن بهم فقط گریه میکردم چ حس خوبی داره وقتی میزارنش رو صورتت 😭😍 داشتن بخیه میزدن و اینا ولی من نگاهم فقط ب دخترم بود انگار ی فرشتس یکم وزن پایین ب دنیا اومد با وزن ۲ کیلو و ۸۰۰ گرم 🥲 ولی خیلی خوشگله دکترا و پرستارا تعجب کرده بودن میگفتن وای خدایا چقد این نی نی سفیده انگار فرشته بود قربونش برم من 🥹🩷