خیلی سخته خیلی درکت میکنم🥲بعد یک ماهگی عادت میکنی ب بچه دیگه حاضر نیستی کسی غیر از خودت مراقبت کنه ازش
برو هر عصر خونه مامانت
دو ساعت بمون برگرد
وایی اره منم دقیقا اینجوری بودم با اینکه خونه مامانم نزدیکه و هر روز روزی یه بار میاد خبرمو میگیره اما خب سرکار میره همیشه نمیتونه بمونه چند روز اول فقط کارم گریه شده بود همش گریه میکردم افسرده شده بودم اما الان یکم بهتر شدم چند روز اول برات خیلیییی سخته فک میکنی دیگه نمیتونی واقعنم آدم کم میاره خب اما بعدش هی عادت میکنی🥲
الان بار و بندیل جمع کن برو خونه مامانت 😍😍 من چند روز خونه خودم میخوابم چند روز خونه مامانم بعد گه رفتم خونه خودم هر روز میرم خونه مامانم چون میترسم افسردگی بگیرم
الهی عزیزم دیگ قسمت ماهمین بوده سخته زیاد ولی باهاش کنار اومدم وقتی بیمارستان میرم حال بدی میگیرم بقیه رو میبینم خودم میبینم حتی موقع بالاسری بدتر میشم ولی خدارو شکر باز بچه هام سالم باشن شوهرم میگذره خواست خدابوده
آره حق داری اولش واقعا سخته،ولی چاره چیه،به خودت بقبولون که تنهایی هم میتونی از پس کارات بر بیای
خدارو شکر کن وجودش داری من چی ک دوبار زایمان میکنم غریبانه نه خواهری نه مادری نه پدری فقط شوهرم منتظرم همین گلم قدر پدرمادربدونین نعمتی هستن ک پیدانمیشن
منکه از اول هیچکی نیس پیشم البته مادر شوهرم هست حالا نمیدونم چقد کمک کنه
آره واقعا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.