۲ پاسخ

تلخک چند گرفتی

از شیرگرفتی دختر منم گاهی ظهرا نمیخوابع

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۱ سالگی
روز اول از شیر گرفتن گذشت صبح ساعت 11 بیدار شدیم رفتم داروخونه تلخک گرفتم زدم سینه م مهمون داشتیم هم ناهار هم شام دیگه تا عصری ک اصلا نخورد عصر به بعد چند بار خواست همون میزاشت دهنش میکشید کنار چند بار اینجور شد دیگه بعد ظهر هم نخوابید تا 10 به بعد تنها شدیم 10 تلاش کردم تا 12 خوابید دوساعت تلاس میکردم هی بهانه میکرد حتی می‌گفتم بیا ممه بخور نمی‌خورد گوشی میدادم نگاه میکرد بعد پرت میکرد غر میزد دیگه ساعت 12 گفتم نون پنیر میخوری گفت اره یکم نون پنیر با آبمیوه دادم خورد بهش شربت خواب آور دادم گذاشتم رو تاب ریلکسی خوابید الان خوابه دیگه نمی‌دونم چی بشه بعد هر چی میگفتم می‌گفت ن لج میکرد ن بغلم ن کنارم میخوابید باز دورمون شلوغ بود حالا فردا معلوم میشه البته با مادر شوهرم به ساختمانیم نهایت میبرم اونجا بعد جاریمم اینجا پیش ما زندگی میکنه پسرش پنج ماه کوچیک اره میترسم اون شیر بده این بخواد راستی پناه از اون بچه هاش ک تاصبح صدبار شیر میخواد حالا نمی‌دونم شب چی بشه
مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۲ سالگی
خدایا این استرس روزانه خودمون کمه
این ویروسا و اخبار و حال بدیا رو کجای دلمون بزاریم
بخدا یعنی استرس روزانه پیرمون کرده
دخترم رو ۱۸ ماهگی از شیر گرفتم شیر مادر میخورد
خیلی راحت گرفته شد ولیییی
عادت داشت سینع رو بغل کنه بخوابه منم گفتم این که چیزی نیست تا الان با سینه میخوابید فقط میذاشت رو صورتش و میخوابید درجا
فقطم موقع خواب
بارداریم که هفته بالا شدم سینه هام حساس شدن یعنی دست میخورد بهشون مرگمو میدیدم حالم بد میشد
هر روشی رفتم بچم ول کن نبود فقط باید با سینه میخوابید
حالا اومدم دو روزه دیگه واقعا گرفتمش انقدر بهانه گیر شده و حساس
دردش تو جونم گریه میکنه میگه میمی
یعنی این بچه برای شیر اینکارا رو نکرد که برای سینه میکنه
بعد من همش حس میکنم نکنه مریضه نکنه خطرناکه
نمیدونم باید چکار کنم
واقعا مادررر شدن بزرگترین انتخاب و فداکاری یک زنه
چون تا قبل بچه هیچ چیزی معنا نداشت به این صورت
الان اسم ویروس میاد میلرزم
یا حتی خودم مریض میشم فکر خودم نیستم میگم بچم نگیره
خدایا آرامشی بهم بده
و اینکه به نظرتون بچم خیلی زجر میکشه الان که از سینه گرفتمش؟؟ و ممکنه بی قراریش از این باشه؟؟