۹ پاسخ

نباید بدی دگ هی بدی بهش بدتره اگر قصد داری بگیری اصلا نده

نباید میدادی ولی کاش وقتی مریض شد کلا کنسل میکردی یک ماه دیگه می‌گرفتی تو مریضی باشه خیلی سخته براشون

دقیقا مثل من .
من چهارشنبع شروع کردم به یهویی گرفتن فرداش زد با ابریزش یینی بیدار شد.
دقیقا دیشب همش پا میشد گریه میکرد در صورتی که اصلا گریه ای نیس.
آخر صورتش و چسبوند به سینم خوابش برد

نه دیگه نده اینهمه تلاش کردی قطع کردی

عزیزم تلخک بزن دختر من خیلی وابسته بود چسب میزدم میکند الان اصلا دهن نمیزنه همون یه بار دهن زد حالش بد شد بهش میگم ممه میخوای میگه ن اخه اصلا نمبخواد حالا بهانه می‌کنه لجباز شده ولی شیر نمیخواد

کاش نمیذاشتی دوباره بمکه دوباره گرفتنش داستان میشه
بذار پدرش بخوابوندش یا به سینت چسب بزن بگو اووف شده اومد سمتش بگو کخه
پسر من بعذ گذشت دو ماه هر بار ببینه میگه اما سمتش نمیاد

شما چطوری از شیر گرفتینش؟

گلم شیر شب دندوناشو داغون می‌کنه سرگرمی کن و چند شب اول غذا بهش بده تا شکممش سیر باشه پسرمنو همینطور از شیر گرفتم

الهی بگردمممممممممم کاش این دوسه ماه میدادی بچم 🥲🥲🥲🤨

سوال های مرتبط

مامان رونیا خانم ✨💫 مامان رونیا خانم ✨💫 ۲ سالگی
می‌خوام تجربه از شیر گرفتن دخترکمو بگم‌. رونیای من خیلی خیلی خیلی وابسته سینه م بود. اصلا نگم براتون. و فقط با سینه میخوابید. ضمن اینکه من مامانمم شهرستانه و پیشم نیست. از چند هفته قبل با همسر شروع کردیم براش توضیح دادن، ک نی نی ها وقتی دو ساله میشن دیگه ممه مامانشون تلخ و خراب میشه. (ب دلیل شدت وابستگی اصلا نمیشد تدریجی بگیرم). دیگه جمعه قبل از اذان ظهر دوتا سینه رو دادم. وضو گرفتم. سوره یاسین خوندم همه آیات رو فوت کردم ب انار و وقتی بیدار شد دادم خورد. سوره بروج هم خواندم برای آسان از شیر گرفتن. بعد اذان شیر ندادم و بردمش خونه مادرشوهر و بیرون و سرشو گرم کردم. وقتی ممه خواست تلخک زدم و گفتم تلخ شده گذاشت دهنش و بدش اومد و گریه کرد. آخرشب ک اومدیم خونه تا صبح خیلی گریه کرد و درخواست کرد اما هربار تلخک زدم. شب سختی بود اما با بغل کردن و صبوری خوابوندمش و گذروندم. شکرخدا دیگه کم کم قبول کرده و با ماساژ و نوازش میخوابونمش‌. البته خودمم سینه م درد داره و بیحالم ک رفتم دکتر قرص داد. انشاالله همه مراحل زندگی تون آسون و روال باشه