یه چیز جالب دیشب حرف ماه گرفتگی بود بخودم هی میگفتم عه من ک نگاه نمیکنم به آسمون ک ماهو ببینم الان عادت میدم اصلا نگاه بالا نکنم همین ک دستشوییم گرفت خواستم برم بیرون یدفعه نمیدونم چطور شد نگام رفت به آسمون قشنگ ماهو دیدم حالا با این وضع قبلا نگاهم نمیکردما بیخیال بودم الان فکرم شده امشبو این ماه گرفتگی من چیکار کنم آخه خیلی میترسم امروز عصر تا شبم خونه مامانم قراره باشم 😑😑

وای خیلی سخته استرس گرفتم منم از الان مامانم ک میگه اصلا دست ب شکمت نزن الان بچه کوچیکه اگ جایی ماه گرفتگی بشه با رشد بچه اینم بزرگتر میشه ای خداااا
از صبح استرس گرفتم

اره این یاداوری ها بیشتر ازقبل ادمو مشتاق میکنه😌من بعید میدونم خدایی زیبایی ها، یکی از خلقت های زیباش همین ماهه🌙 ، با یه ماه گرفتگی و نگاه بهش، همچی اتفاقی بیفته برا نی نی

ولی من تو دلم میمونه نگاه نکنم 😢😢

باید سوند بزنم پس آخه با این وضع حاملگی مگه میشه نرفت دستشویی😕

از ۷ تا ۱۲ دستشویی نرو🥴