۵ پاسخ

فکر کنم فقط من پوست کلفت بودم پس با اینکه خونه مادر شوهرم بچه مو نگه میداشتن لباساشو میشستن و من کاری نمیکردم ولی همش به شوهرم میگفتم بریم خونمون از وقتی هم اومدم کارام خیلی زیاده ولی راحتم تو خونه ی خودم خیلی هم راحت از پس کارها و نگه داشتن بچم برمیام خداروشکر

چجوری بچه بودیم مواظب عروسکامون بودیم ☺️یکم بیشتر مواظب باشین و حساس تر رفتار کنین همونه ما زنا از همون بچگی این روزامونو تمرین کردیم نباید بترسیم که 😇😊

عزیزم تو مادر قوی هستی خداروشکر که مادرتون هستن من نه مادرم کنارم بود نه پدرم ببین مطمعن باش تنهایی راحتر باهمه چیز کنار میای چون تو الان یک مادر پرنشاط و قوی هستی

منم بچم یک روزه به دنیا اومده انگار دنیا رو سرم خراب شده من با این چیکار کنم چطوری بزرگش کنم

نترس برمیای..من مادرشوهرم که میخواست برگرده شهرشون کل روزو گریه کردم..دو سه روز بهم سخت گذشت ولی بعد همه چی روال شد

سوال های مرتبط