مامانا پسرم امسال پیش دبستانیه برای اینکه اضطراب جدایی داره از هفته قبل بردمش مهد تا مثلا عادت کنه و برای پیش مشکل نداشته باشه روزی که رفتم ثبت نام مدیره مهد کلی سخنان پندآموز گفت و بهم گفتش بچه داشتیم تا دوماه پروسه جدایش طول کشیده شما بیا بشین تا وقتی بچت عادت کنه دیروز پنجمین روزی بود که پسرمو بردم مهد مدیرش اومد گفت باید بری تو حیاط بقیه بچه ها بهونه ماماناشونو میگیرن من و از پسرم به زور جدا کردن اونم فقط پشت پنجره گریه میکرد منم هرچی باهاش حرف میزدم فایده نداشت تا دیگه مربی مهد به بهونه پسرم همه بچه ها رو فرستاد تو حیاط تا بازی کنن بعدش دیگه اومدیم خونه پسرم دیشب قبل خواب کلی گریه کرده توی خوابم همش ناله میکرد و بغض میکرد صبحم با گریه بیدار شد انقد گریه کرد که بالا اورد منم دیگه بردمش حموم دیرشد نبردمش مهد ولی خیلی ناراحتم حس میکنم رفتار مدیر ومربی مهد درست نبوده اینطوری اضطراب بچم بیشتر شده 2تومن بیانه برا ثبت نام دادم بنظرتون مهدشو عوض کنم؟؟؟پیش یه روانشناس خوب نوبت گرفتم خیلی رضایت مراجعه کننده هاش زیاد بود مخصوصا بچه‌های مثل پسر منو با بازی درمانی مشکلشونو حل کرده
انقد ذهنم درگیره دیشب ساعت۴خوابیدم🤦

۱۲ پاسخ

پسر منم تا الان بدون من جایی نبوده
مهد و هیچ کلاسی هم نرفته
میدونستم بره پیش دبستانی به مشکل میخورم
سه روز در هفته روزی یک ساعت و نیم میبرمش باشگاه ژیمناستیک
روز اول ذوق داشت
ولی نیم ساعت بیشتر نموند
من رو از دور میدید
روز دوم اصلا نرفت داخل و پیش من نشست
روز سوم رفت و بعد رفت یه گوشه به گریه
الان ولی میره تا اخر وایمیسه و‌گریه هم نمیکنه
شما مرتب ببرش
اصلا کوتاه نیا
کم کم به فضا عادت میکنه
با بچه ها آشنا میشه و خوب میشه

خب مدیرش درست گفته نمیشه شما داخل بشینی اشتباه کردی امروز نبردیش هرروز ببرش بگو برو پیش دوستات من برم پشت در یه تلفن بزنم به بابات تو هروقت دوسداشتی بیا منو نگا کن من هستم هیجا نمیرم

پسرمنم امسال میره پیش .از دیشب گفتم برو داخل اتاق خودت بخواب رو تخت رفت بااین ک خیلی وابسته ب خودمه .فکر نمیکردم قبول کنه گفت من بزرگ شدم میخوام تنهایی برم مدرسه میتونم برم تنها بخوابم رفتم خیلی داستان براش گفتم خوابید الانم هنوز خوابه .دوست دارم کم کم مستقل شه .کاش رفتن ب مهد هم اذیت نکنه

بنظرم لازم نبود الان ببریش همون پیش دو براب کاهش اضطراب و آمادگی هست دیگه

نباید تو سالن بشینی.برو حیاط یا کلا پشت در مهد

عزیزم اشتباه کردی پسر منم اضطراب جدایی داره پیش برای همینه که عادت کنن من شده یکسال میرم می‌شینم تا بچم عادت کنه رفتار مدیر مهد خیلی غیر حرفه ای بوده نباید وقتی بچت راضی نشده ازش جدا بشی باید تحمل کنی

سلام بله به نظرم مهد عوض کن رفتار و گفتار مربی خیلی مهم باید محیطی امن برای بچه ایجاد کنن ببین یکی بود میگفت انقدر پیش۱ با بچه بد رفتار کردن استرسی شده بود برای پیش ۲میامد می‌شست داخل حیاط اسیر بودا...حتما با مشاور صحبت کن

حالا دختر من داره روز میشماره بره😐😐اینقد وابستس بهم😂😂

پسر من از این اتاق به اون اتاق دنبال منه اگه جاییم درد کنه برام گریه میکنه اصلا خیییییلی خدا کمک کنه

نگران نباش دوست پیدا کنه می‌ره نرفت هم بیخیال شو آنقدر نگرانی نداره

پسر منم همینه با بچه کوچیک نمیدونم چطور باید برم بمونم

ببین به بهونه اینکه پیش دوستات باش بازی کنید من میرم سریع خرید میکنم میام دنبالت باهم بریم خونه وبرم زیرگازو یادم رفته خاموش کنم اینا برگرد

سوال های مرتبط

مامان آقامحمدفرهان🤍 مامان آقامحمدفرهان🤍 ۵ سالگی
سلام .خانما لطفا بخونید و نظرتون بدید بچه های شمام مثل پسر من وابسته ان؟؟؟ینی تنها ی بازار نمیتونم برم حتی .میشینه گریه می‌کنه ک منم بیام
ی مدت میرف مهد بهتر بود هرچند ک اونم چون پسر خالش اونجا بود میرف راحت الآنم باشگاه می‌ره باید خودم ببرمش بیارمش
دیروز مامانم اینا اینجا بودن ب خواهر کوچیکم گفتم تو ببرش باشگاه
من دیگ مهمون دارم نرم
لباس پوشیدن حاضر رفتن پایین جلو در دیدم خواهرم زنگ زد ک فرهان گریه می‌کنه میگه من نمیام هرچی بهش گفتم تو با خاله برو منم نیم ساعت دیگ میام نرف ک نرف منم گفتم ولش کن بیاید بالا
مامانم اینام کلی ناراحت شدن ک کاش ما نمیومد طفلک بچه از کلاسش جا موند
ینی ب حدی عصابم بهم ریخته ک از دیشب با پسرم حرف نمی‌زنم
با همسرمم قهر کردم گفتم یخورده ام تو وقت بزار بچه با توام بیاد بیرون با توام بگرده شاید بهتر شد انقد با من می‌ره میاد فقط منو میبینه
نمیخام مقایسه کنم ولی بچه میشناسم از فرهان کوچیکتر خیلی مستقلن
چن روز پیش با خواهرم اینا رفتیم پارک پسرش از فرهانم کوچیکتره چن ماه میرف برای خودش دوست پیدا میکرد میرف بازی فرهان میگف چرا سامیار دوست پیدا می‌کنه بیاد با من بازی میگفتم توام برو باهاشون دوست شو بازی کن میگف ن نمیخام
امسال باید بره پیش دبستانی میترسم واینسته گریه کنه