۹ پاسخ

به سختی
به بدبختی
وقتی میرسیم انگار از جنگ برگشتم افسرده میشم😂

ولی من کلیپ ی خانوم خارجی رو دیدم
اونجا خیلی براشون اهمیت داره که بچه رو صندلی ماشین بشبینه چون ایمن تره
از نوزادی براش صندلی ماشین میگیرن
بچه هر چی گریه کرد اصلا بغلش نکرد گفت خطر داره و کاری از دست من ساخته نیست
چند دقیقه بعد خودش اروم شد
میخندید
اصلا یادش رفت داشت گریه میکرد
منم گفتم دیگ همینجوری میکنم

تو بقلم هی فضولی میکنه
زله میشم تا برسم به مقصد
گریه میکنه
نمیخوابه چمیدونم
انقد اذیتم میکنه

تو بغلم اصلا نمیشینه جای دیگه باید تو بغلم باشه

قبلش حتما پوشکشو عوض کن و تمیز باشه
شیر یا اب بده که گرسنه یا تشنه نباشه
قبلش خستش کن که خوابالو باشه
اگه با صدای خاصی میخوابه مثل لالایی براش پخش کن
یه تیکه نون بده دستش
و اصلاااا دیگه بهش توجه نکن، سریع حرکت کنید که ماشین تکون تکون بخوره
اگه یه کوچولو گریه ام کرد نگاش نکن
اگه‌ پستونکیه بده بهش و دیگه بزار خودش خودشو اروم کنه
حتما اینم چک کن که گرم یا سردش نباشه، یعنی همه جوره خیال خودتو راحت کن که سختش نیس بعد دیگه بی توجه باش بهش، باید حتما عادت کنه چون اونجا براش امن تره

پسر منم نمیشینه

وای نگم برات
هیچجوره اروم نمیشینه
یبار میخاد داشبوردو باز کنه یبار کیخاد بره بغل باباش
یبار خاست بشینه کف ماشین 😐
منم نشوندمش چون واقعا ذله میکنه

پسر منم نمیشینه خودمم برم عقب نمیشینه اسباب بازی شیشه ماشینم گرفتم بازم ننشست

‌پسر یک سال و شیش ماهش بود رفتیم مشهد هزاربار اومد جلو هزار بار رفت صندلی عقب اصلاااااا یکبارم رو صندلی ماشینش نشست وسطای راه شوهرم میگفت عجب غلطی کردیم بیا برگردیم😂

سوال های مرتبط