کیا اینجا دوتا بچه پشت سرهم دارن من دیگه نمیدونم باعذاب وجدانم چیکار کنم پسرم ۱۹ماهشه دخترم ۴ماهشه من همش مراقبشم غیراز شیردادن زیادبغلش نمیکنم بعد همش مشغول پسرمم که حساس نباشه ولی تادستش به خواعرش میرسه میزنتش الهی بمیرم همه صورتشو چنگ انداخته میزاشتمش داخل اتاق که دست پسرم بهش نرسه ولی دیگه متوجه اطراف میشه گریه میکنه که اونجا تنها نباشه میارمش داخل سالن میزنتش دست وپاشو میکشه دست میکنه توچشمش

سعی کن باهم بازیشون بدی مثلا فلان چیزو برا ابجی بیاریم .تو براش لباس بیار .تو انجام کارا ازش کمک بخواه که خودش کم کم بیاد طرف خواهرش .
اولش سخته بعد خوب میشن .
چند نمونه داشتیم تو فامیل .
فقط همکاریش بده تو کارای ابجیش .

خیلی سخته خدا کمکت کنه

حسادت دارن من پسر خواهرم خیلی بهم وابسته هم به خودم هم به شوهرم شش سالش می اومد یک ماه پیش اومدن یک هفته ای خونمون می اومد بغلمون پسرم چنان میزدش گریه میکرد خیلی حسودی میکرد براش

تایم کیفی بذار با پسرت.خیلی بیشتر
یعنی درروز یه تایمی رو بذار مثلا دوتا نیم ساعت.هر بازی ای دوست داره بکنید.گوشی اصلا دستت نگیر وسطش پا نشو
دخترتو بده باباش تو این مدت.یا وقتی خوابه بازی کنید
یادش بده با خواهرش بازی کنه مثلا اسباب بازی جلوش تکون بده و اینا
شرایط سختیه در کل خدا صبرت بده

پسر من ۲۱ ماهشه دخترم ۱۲ روزشه🥲
همش حواسم پیش بچه هاس میترسم پسرم بلایی سرش بیاره بخدا وقت نمیکنم حتی برم دسشویی اصلا مکافاتی شده که نگو خستمممممم خدا به دادمون برسه خواهر

عزیزم مشکل مامانای امروز حساس بودن بیشتراز حده خودمم دختر12سالش تموم شده ولی یه وقتایی با پسرم لج میکنه ناراحت میشم
پدرومادرای ما سالی یه بچه اوردن حتی مادر شوهرم9تابچه اورده همه زدن توسر کله همدیگه اگه سخت می‌گرفت حتما از2تا بیشتر نمیوردن بعضی وقتا زمان همه چیو درست میکنه دلتنگ این چیزا میشه برادرزادم با اینکه 4سالشه ولی همش انگشت تو چشم بچم میکرد یا دستاشو می‌کشید فکر میکرد عروسکه

وای الهی بمیرم تصورشم سخته خیلی نمیدونی چیکار کنی این وسط

خیلی مراقب باش صدمه نزنه .خیلی سخته .اونم از رو حسادتشه

وای چقدر سخته خدا بهتون قوت و صبور بودن و همچنین تحمل بده خییییلی سخته