۶ پاسخ

عزیزم دکتر پسرم گفت تدریجی شیرشو قطع کن اول شیر صبح بعد ظهر بعد شب...چند روز از صبح تا ظهر هر چقدر درخواست شیر کرد بهش نده ولی ظهر به بعد بهش بده....وقتی کاملا از سرش افتاد دیگه از ظهر تا شب هم بهش نده دوباره شب موقع خواب بده...شیر ظهرش هم که قطع کردی برای شیر شبش هم همین روال رو طی کن که خیلی اذیت نشه....اگر خیلی وابسته هست یهو قطع کنی ضرر داره براش خیلی عصبی میشه

قشنگم شیر شبش و بخدطر اینکه خودت تب نکنی بده وقتی خابش عمیقه
ولی روز هر موووقع درخواست شیر کرد ی خوراکی بهش بده
این بچه ها چون ب سینه وابستن
دقیقا ب خاطر وابستگیشون ببینن زخمه چسب زدین اصراردنمیکنن ب خوردن
ولی هرموقع شیر خاست سریع ی خوراکی بده
باید اماده داشته باشی
بستنی بیسکوییت هرجی ک دوست داره
شیر شبم‌ن بخاطر بچه بخاطر خودت فعلا قطع نکن

اگ‌میخوای بگیریش نده امشبم عزیزم اینجوری بچه عذاب میکشه

عزیزم باید بگیری دیگ ناراحتی نداره

خیلی سخته پسر منم وابسته است سعی کن خیلی خسته اش کنی خوابش بیاد بعد شیشه شیر بده دست بزارش رو پاهات لالایی هم بزار براش تا خوابش ببره سخته ولی عادت میکنه کم کم

اگه امشب بدون شیر خوابید از فردا خیلی راحت تر باهاش کنار میاد

سوال های مرتبط

مامان تیارا 🧚🏻‍♀️ مامان تیارا 🧚🏻‍♀️ ۲ سالگی
سلام مامانا صبحتون بخیر
ی گزارش بذاریم از روز اول شیر گرفتن
البته قرار امروز شروع کنم ک با تصمیم یهویی از دیروز شروع شد

دیروز تیارا ۹ صبح ک شیر خورد دیگه نخورد تا ۳ بعد از ظهر گفت شیر منم یهویی ب سینه هام ژر زدم نشون دادم گفتم بوف شده دیگه بوستون کرد رفت بازی ی شیشه شیر پاستوریزه دادم بهش خوردن ولی نتونست بخوابه چون فقط با سینه می‌خوابید. ولی اصلا بهانه نگرفت بازی کرد بردمش بیرون اینا تا آخر شب شام کلی ام خوراکی خورده بود
آخر شب ساعت ۱۱ برقا خاموش کردم ولی دیدم داره بهانه میگیره ی نور گذاشتم دیگه باهم کلی بازی کردیم کلی تو بغلم راه بردمش تا ساعت ۱۲ نیم خودش دراز کشید منم آروم دست آوردم پشتش دیدم خوابش برد منم سریع خوابیدم ی دفعه ساعت ۳ نیم شب دقیقا موقعی ک همیشه بیدار میشد برا شیر با گریه شدید بیدار شد با شوهرم شروع کردیم باهاش بازی گریه اش ک آروم شد ۵ دقیقه ام بیشتر گریه نکرد دوباره من تو بغلم راه بردمش دیدم گفت بزارم زمین یعنی ساعت ۴ بود بازم گذاشتمش سر جاش دست آوردم ب پشتش خوابش بر تا ۸ بیدار شد گرسنه بود بهش گفتم هم بیارم بخوری دیدم داره کمی بهانه میگیره شوهرم گفت بپوشون ببرمش در مغازه بهش صبونه ام میدم فعلا ک رفته حالا تا ببینم بقیش خدا چی میخواد

من اصلا دوست نداشتم یهویی بگیرمش ولی هرچی شیرش کمتر میکردم بیشتر وابسته میشد شیر میخواست حالا از دیروز ک بهانه هاش سر جمه نیست ساعتم نشدن ان شاءالله ک امروز یادش بره
شماهم برامون دعا کنید راحت باشه برا دخترم
مامان کوچولو مامان کوچولو ۱ سالگی
یک آبان شروع کردم به قطع شیر یعنی از بک روز قبل حدودای بعد از ظهر تصمیم قطعی گرفتم چون دخترم افتضاح وابسته بود هر نیم یاعت شیر میخورد شبا چندین بار دیگه کنارم میخوابید و سینه دهنش میموند تا صبح دیگه داشتم دیوانه میشدم از بیخوابی از اینکه طول روز کلا چسبیده بهم و غذا هم نمیخوره دندوناشم حس کردم میخواد خراب شه و تصمیم نهاییمو گرفتم قبلا هم چندبار خواستم قطع کنم اما گریه کرد دلم سوخت طاقت نیاوردم اما اینبار دیگه تصمیمم جدی بود خصوصا تو اسفند بعد یک سالگی دخترم بردم دکتر و بهشگفتم گفت اگه روزانه بیشتر از یه بار میخوره شیر قطع کن چون الان شیر تغذیه نیست برای بچه بالای یک سال بجاش پاستوریزه بده اینطور شد که دیگه ندادم دخترم بسیار وابسته بود گریه کرد بهانه گیری کرد اما خداروشکر رفته رفته نه شبا بیدار میشه نه دیگه یادش میوفته تغذیه اش بگم بهتر نشده اما گاهی لااقل غذا یادش میوفته کمی لاغر تر شده چون زیاد بهانه و دلتنگی شیر داشت اما یواش یواش داره بهتر میشه حداقل ازم درخواست غذا میکنه درسته کم میخوره اما شکر اون آویزون موندنا تموم شد چون خودم بشدت لاغر شده بودم دیگه داشتم به مرز جنون میرسیدم 🤣 اینم تجربه ی ما اما خب دختر من الان قبل خواب ظهر و شب شیر پاستوریزه میخوره نمیشه که کامل قطع کرد جایگزینی باید باشه