خسته شدم،از دست تنهایی،از اذیت کردن این بچه،کم اوردم واقعا از خستگی و سرذرد دارم میمیرم از سه شب تا الان بیداره ،توی روز هم همش میخاد بغلش کنم با جیغ میزنه ک سرسام میگیرم،سرکار هم باید برم ،دلم برای قبل خودم تنگ شده،دلم برای خونه تمیز و مرتب ،غذای گرم،استراحت،کتاب خوندن ،کارهایی ک دوس دارم تنگ شده،نمیزاره بخابم همش کمبود خاب دارم ،کی بشه بزرگتر بشه

میفهممت ولی بچع تو تنها اینجوری نیست ، کلا مدل بچه همینه ، همشون همینجورین

عزیزم مال ما هم همینه تا سرویس نمیتونم برم حموم در حد ی شامپو و دوش

میگذره غصه نخور😥

منم دارم دیوانه میشم از دست این دوتا! 😔😔

درکت میکنم عزیزم منم دست تنهام با وجودی که خانواده شوهرم طبقه پایین هستن ولی هیچ کمکی نمیکنن بهم تازه بدتر اعصاب خوردی درست میکنن برام و ای کاااااش کیلومترها فاصله داشتن ازمون

سخته واقعا ولی میگذره

من دوتا بچه دارم تنهام حتی شوهرمم کمک نمیکنه پسرم ۴ سالشه دخترمم همینطوریه که شما گفتین تا یکسالگی همینه البته مصیبتش همیشه هس ولی گریه کردنا تا یک ساله من دخترم نمیزاره دسشویی برم به خدا جیغ میکشه منم خیلی سردرد میشم

وای گفتی
کلا از خودم که گذشتم هیچی نمونده ازم
دلم یک استراحت حسابی میخواد
منم مثل تو تک و تنهام

واقعا خیلی سخته،،من نمیدونم بچه داری قدیما راحت تره بوده کمکی داشتن یاچی بوده ک الان اصلاا افتضاحههه انگار ادم باید قشنگ از خودش بگذره،واقعا من تصور نمیکردم این همه سخت باشه،هی گفتن سختیش فقط چهار ماه اوله الان ک چهار ماهم گذشته تازه لثه اش درد میکنه ارامش نذاشته واسم ن واس خودش ن واس من،اصلا باورم نمیشه بگذره یکم ثبات بگیره خسته شدم