امروز خیلی ناراحت بودم کلا افتادم رو دنده چپ خوشحالم یه دقیقه بعد میزنم زیر گریه نمی‌دونم چیکار کنم برم مشاور از اون طرف گیر میدم که تو احساساتت کم شده تو اصلا درک نداری منو درک نمیکنی واقعا بگه تو میزنم زیر گریه چرا قبلاً اینجوری نبودم اون شب بخاطر اینکه گفت عزیزم دارم از تخت می افتم یکم برو اون طرف تر ناراحت شدم 😐🤣اصلا نمی‌فهمم از صبح یه سره گریه میکنم 🥲

بخاطر بارداریه هورمونات بهم می‌ریزه منم همینطورم

منم همین طورم، چند روز پیش شوهرم یک کلام بهم حرف زد 10 تا بارش کردم تا یک ساعت همش گریه کردم شوهرم گفت غلط کردم من که چیزی نگفتم چرا اینقدر گریه میکنی تا یک روز سر درد داشتم

عزیزم منم همینطوری شدم
بشدت حساس و ریزبین و احساساتی ..

حالا خوبه گفته عزیزم وگرنه پرتش کرده بودی پایین😅😅😅
اینا همه برا هورمونه
من دلم ناگیل میخواست همش به شوهرم میگفتم برگشت گفت میمونی مگه انقدر گریه کردم که، میگه شوخی کردم 😂😂😂

بعدم الکی الکی اشکم دم مشکم
حالا مگه جرات داره اعتراض کنه یا بگه بیا برو مشاوری چیزی

منم خیلی غیر قابل تحمل شدم
یه روانی چند شخصیتی
یه کارا گیرایی میدم که خودمم عقلم قد نمی‌ده

عادیه بخدا.منم ماهااول ایطورنبودم.الان ب بگی منظورمیگیرم وگریم میگیرهههههه😂🥹😭

حساس شدی بروشاوره اروم میشی یابرو روانشناس بهداشت من رفتم سبک شدم حالم خوب شد

منم دقيقااااا همينطورمم وداره ديونم ميكنه كافيه يه حرفي بهم بزنه دلم ميخواد بشينم دريايييي گريه كنم لعنت به اين روزهاااااااا

خدا کنه بچه ام چیزیش نشه ناراحت بودم😞

امان از دست هورمون های بارداری