چرا اصلا دوروبریا درک نمیکنن حتی مادرم
خیلی حساس شدم به همچی به چیزی میگم برمیگردن میگن مریضی نمیدونم مریض شدی چیکار کنم
با یه حرف ساده ناراحت میشن من باید از دلشون در بیارم که چرا جوابشونو دادم واقعا خسته شدم از نظر روحی عوض اینکه ناز منو بکشن تو این موقعیت من باید به ناز همه دوربریامو بکشم هروز گریه و زاری دارم نمیخوامم اینطوری باشه رو بچه تاثیر داره

عزیزم الان توی این دوران فقط ب فکر خودت باش اصلا واسه ناراحت شدن دیگران و دلشون رو ب دست آوردن وقت نگذرون خودتو دریاب .منم مثل شما بودم افسردگی شدید گرفتم تازه یک هفته س ک بهتر شدم
چون گسی درک نمیکرد حال بد منو شب تا صب و صب تا شب فقط گریه میکردم . دست خود آدمم نیس باید اطرافیان درک کنم

نرو يه مدت خونه مادرت خب بمون خونه خودت استراحت كن فيلم ببين

مادر منم همین طوریه و خواهرم منم هنوز بهشون نگفتم باردارم
چون اولین کار همه جا را پر میکنن و هیچ کاری برام نمیکنن فقط استرس
من خیلی خیلی کم میرم و میام باهاشون

سعی کن موزیک آرامش بخش گوش کنی، زیادم به حرفاشون گوش نکن یه گوشت در باش یه گوشت دروازه، دوبار که حرفایی که اذیتت می‌کنه زدن به جای اینکه بهشون نگاه کنی به در و دیوار نگاه کنی می‌فهمن حرفاشون برات مهم نیست، دوره سختیه اطرافیان باید درکتون کنند و اگه درکت نمی‌کنند پس شما هم ناراحتی اونا رو درک نکن

نرو خونشون با همسرت دوتایی وقت بگذرونین
چی میشه مگه اصلا خونواده خود ادم بد باشه…
فکرت فقط و فقط به خودت و نی نی باشه همین
اینارو به خودمم میگما هی ..

درسته چون هورمون ها بهم می خوره و خیلی هم رو رفتارمون تاثیر گذاره
منم خیلی زود رنج شدم
ترجیح میدم نه جای برم نه از کسی انتظار داشته باشم

رفت و آمد نکن با کسی. بخور بخواب برو بیرون پیاده روی کن آهنگ شاد گوش کن

بهشون بگو بزنن گوگل افسردگی بارداری و عواقب و دلایلشو بخونن

مشکل منم همینه. با خودم فکر میکنم شاید توقع زیاد دارم ازشون. کوچیک ترین حرفشون باعث میشه گریه کنم