۱۲ پاسخ

داستان پسر من و مامانم
کیف میکنم چون تایم استراحتم میشه😁

عزیزم دخترتون از گهواره افتاده بود حالش خوبه؟
دختر من افتاد و از پشت سرش خورد زمین
حالم بده با چشمام دیدم افتادنش رو ولی نتونستم خودمو برسونم بگیرمش حدوداً پنج دقیقه گریه و بیقراری کرد الان داره بازی می‌کنه چیکار کنم؟

خوشبحالت دخترمن بغل باباشم نمیره چه برسه مادربزرگ فقط چسبیده به خودم طوری که هیچی نمیتونه جداش کنه

عزیزم بچه ها مهرومحبت واقعی رومیفهمن مهر مادربزرگاهم که کلا یچیز دیگس پسرمن اوایل که دنیا اومده بود مثلا تازه از خواب بیدار شده بود ولی فقط بغل مادرشوهرم که می‌رفت سریع خوابش میبرد

خیلی خوبه که عزیزم بایدخوشحال هم باشی

پسر من فقط عاشق پدر شوهرمه صداشو ک از طبقه پایین میشنوه دستاشو باز میکنه گریه زاری راه میندازه میگه ب ب ب ب ددد😍

پسرمن فقط بغل خودم باباش ابجیش خیلی کم میره بغل خانواده شوهرم چون ازپس ک ذوق بچم میکنن داد جیق میزنن گریه میکنه ولی درکل دوست نداری بغل کسی بره غیرخودمو همسرم هیچ کس هم نمیتونه آرومش کنه

تیام فقط بغل خونواده خودم میره چون بیشتر میبینشون اونم یه تایم کوتاهی باز میاد سمت خودم

خوشبحالت
من پسرم مث کنه میچسبه ب من بغل هیشکی نمیره

دختر منم همینه

دختره من هروز مامانمو میبینه و به شدت عاشق مامان بابام و خواهرمه
ولی برعکس از مادرشوهر پدرشوهرم فرار میکنه نه بغلشون میره نه براشون میخنده
چه اشکالی داره مامان بزرگاشو دوست داشنه باشه
من ذوق میکنم میبینم دوسشون داره

وای بچه منم میچسبه ب مامانم

سوال های مرتبط