۲۰ پاسخ

عزیزم یکم درکش کن تو این شرایط درسته سخته دوس داری تو این موقعیت کنارت باشه ولی اونم داغ وحشتناکی دیده یکم بهش فرصت بده خداروشکر کن نی نیت صحیح سلامت بغل گرفتی درس میشه خیلی زود❤

الهی بگردم می‌دونم توام الان داری سختی میکشی ولی فرصت بده به شوهرت الان موقعیت سختی داره اونم برادر داغش خیلی سخته .تحمل کن به خاطر زندگیت ان شاالله درست میشه قشنگم

عزیزم شرایطتت خیلی سخته میدونم ولی تو ی فرشته کوچولو اومده پیشت همین برات کافی باشه
طفلک شوهرت داغ سنگینی دیده خب معلومه ک نمیتونه بیاد خیلی سخته براش🥲

😢😢😢

منم دو روز بود برادر زادم ب دنیا اومده بود داداشم فوت کرد زن داداشم خونه باباش بود داداشم خونه ما چون همش مهمون و مراسم داداشم جوون بود 29سالش خیلی خیلی شرایط سختی بود ب شوهرت فرصت بده مطمئنا دلش پیش شماس ولی شرایط سخته مجبوره بمونه اونجا میدونه تو جات خوبه برا همین خیالش راحته

اولا خدا اون بنده خدا روبیامرزه خدا ب خونوادش صبر بده ایشالله
بعدم باید تواین شرایطی ک پیش اومده کل حواست ب شوهرت باشه به حرف هیجکسم گوشنده آی شوهرم پشت کرده ب من شوهرم فلانه شوهرم بیساله ببین داغ جون ینی ادمو ازپامیندازه دیدم ک میگم شوهرت الان انقد وضعش بده ک نگو زندگیتو نابودنکن حتی بخاطر بچت ایشالله اینم پشت سرمیگذرونید روحش شاد و یادش همیشه براتون گرامی عزیزدلم 😭🖤

اخ اخ خدا رحمتش کنه حس افسردگیت طبیعیه بخاطر هرموناته ولی به اون بدبختم حق بده برادرش فوت کرده مریض بوده؟؟

تسلیت میگم ایشالا غم آخرتون باشه...
خیلی سخته درک میکنم🖤🖤🖤

به یکی بگو بهش یه زنگ بزنه بگه بهت سر بزنه
اونم خیلی شرایطش سخته البته

الهی بگردم☹️
غصه نخور عزیزدلم باید قوی باشی بخاطر دخترت

عزیزم خیلی شرایط بدیه اما شما قوی باش ب امید خدا این روزا میگذره اما بهتره ک خوب بگذره شما الان هم باید خودت هم بچت هم شوهرت رو مواظبت کنی سخته اما شدنی از خدا کمک بخاه قطعا ک میتونی

جوون بوده.

وای عزیزم چ بد منم این تجربه را دارم صبر پیشه کن جفتتون توی شرایط سختی هستین.هم دیگر رو درک کنید و مواظب همدبگه باشین.

درکش کن دست خودش نیس برادرشه نمیتونه ولکنه بیاد پیشت بعد واسه تو و بچت خطرناکه بیاد پیشت

حداقل شوهرت به توام سر بزنه دیگ

ای جونم خدا رحمتش کنه جوون بود
بچه چرا بیمارستان موند 🥲
همسرت حالش بده خیلی شرایط بدی داره

عزیزم چقدر شرایط سختی برات پیش اومده🥲🥲🖤🖤 به خدا توکل کن انشالله این روز های سخت میگذره و بچه ت خیلی زود از بیمارستان مرخص میشه

ای وای ای وای.... چه سخت 💔
کاش همسرت بهت سربزنه، درسته سخته براش ولی خب شما خانوادشین

ای وای چ بد خدا رحمتش کنه چقد ناراحت کننده

وای چه بد😥

سوال های مرتبط

مامان حلماوحسین😍 مامان حلماوحسین😍 ۶ ماهگی
سلام من اومدم بعد از چند روز تجربه زایمانم رو براتون تعریف کنم ۴۰هفته شدم بدون درد رفتم بیمارستان گفتن برو۴۱هفته بیا منم گفتم من طاقت ندارم نمیتونم دیگ راه برم اگ میشه منو معاینه تحریکی کنید اوناهم گفتن باش ولی چون دو سانتی بمون تربت نرو روستاتون برام سونو بیوفیزیکال نوشت رفتم انجام دادم همه چیز خوب بود وزن بچه رو خیلی بالا زد ک سونو گرافی هم گف بچه باید دیگ دنیا بیاد منم شبش موندم تا صب درد داشتم و لک دیدم صبحش رفتم دوباره بیمارستان معاینه شدم اونم تحریکی بازم ک دیگ لخته خون ازم نیومد دردام شدت کرده بود میگف هنوز ۳سانتی منم طاقت نداشتم ماما گف برو خونه دوباره بعد از ظهر بیا منم رفتم خونه دوش گرفتم تا ظهر دیگ بی طاقت شدم داشتم از درد میمردم رفتم بیمارستان دوباره ماماهای بدجنس میگفتن تو قیافت ب زن زاعو نمیخوره مامانم دیگ عصبانی شد گف بچمو کشتین چرا انقد معاینه میکنیدش دیگ گریم گرف گفتم میرم بیمارستان خصوصی خیلی گریه کردم یکی از ماماها گف تو ۴سانتی بیا آن اس تی بده دیگ دادم انقباض شدید داشت بچه دیگ خیلی شکمم سفت بود حرکاتش کم شده بود بلاخره بستری شدم ب هزار بدبختی 😭😭