۷ پاسخ

همه اونطورن و تنها نیستی

بله عزیزم...کلا همه چیم بر اساس بچه برنامه ریزی شده

عزیزم منم گاهی این احساس بهم دست میده
ولی برای برطرف کردنش چند تا راه حل هست
گاهی بچه رو بسپار به کسی با هم برین بیرون، حتی همینطور تو ماشین بچرخید هم خیلی حس خوبی داره
بسپار به کسی تو خونه بمونید و وقت بگذرونید، مخصوصا اگر شب بمونه پیش کسی که عالیه
وقتی میخوابه با هم باشید
منم مثل شما وقتی میرفتیم خرید همین مشکل رو داشتم حس میکردم من تنهام و اون دوتا با هم
با همسرم مطرح کردم و گفتم اینطوری باشه بمونید خونه من تنهایی میام
الان سعی میکنه که با منم همراه بشه

من نه برعکس شما
همیشه با خودم میگم من قبل بچه کی بودم چی بودم چطور روزا رو میگذروندم

با من حرف از افسردگی نزن 😊منکه دقیقا خود شمام با این تفاوت که دوتا بچه دارم یادر خدمت این دختر یا اون یک دایم بشور و بسلب واقعا خستم امروز با شوهرم و بچه ها رفتیم خرید مدرسه یعنی دهنمون سرویی شد نصف خریدارو انجام دادیم برگشتیم همش بقل میخواست نمیزاشت چیزی ببینم مشکل النجاست نه باباش نه دختر بزرگم نمیتونن ساکتش کنن

همش میگم کاش بزرگ میشدزودتربلکه بتونم مثل آدم زندگی کنم

منم همین طور
احساس میکنم یه پیرزن هفتادساله م
ازوقتی زاییدم بازارنرفتم یه تفریح نداشتم
کارم شده بشوروبساب وجمع کن وبپزوبچه داری
مخم صوت میشه اینقدصدای گریه ش توگوشمه

سوال های مرتبط