مادرشوهر منم اصلا تبریک نگفت فقط هی گفت دختر دختر ازم پسر میخواستن بعد یازده سال که خدا بهم لطف کرد یه دختر ناز بهم داد
من مادرم پیره خبر ندادم میرم زایمان خواهرما بردم بیچاره از بعد ازظهر تا فرداصبحش پیشم نمیتونست دیگه رو پا وایسته مادرشوهرم اومد عیادت و بره به خواهرم گفتم تند برو
مادرشوهرم مجبور شد چندساعت تا مرخص شدنم بمونه 🤣 اونم به زور موند
من ۴ روز بیمارستان بستری شدم اورژانسی عمل شدم خانواده شوهرم اصلا به خودشون زحمت ندادن که بیان ولی عمه هام و مامان و بابام هرروز بیمارستان بودن تازه مادرشوهرم اصلا کادو هم به بچم نداد
من مامانم ازشهردور پاشداومدباخواهرم ولی خانواده شوهرم هیچ کودومشون زحمت ندادن به خودشون که بیان😀ولی واقعا بچه هاخیلی زود دارن بزرگ میشن انشاالله که همیشه سالم باشن یه وقتایی دلم میگیره ازاینکه زودداره بزرگمیشه ولی از یه طرفم خوشحالم که دیگه داره مستقل میشه وچیزای جدیدی کشف میکنه...
خدا سایه مادرامون رو از سرمون کم نکنه
وای یادمادرشوهر خودم افتادم سر دخترم من طبیعی بودم بعد از بدنیا اومدنش خیلی گریه کردم مادرشوهرم گفت اذیت شدی؟
گفتم اره
اونم گفت خوب بهت اومد
نه تبریکی نه چیزی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.