۱۹ پاسخ

به دعا که نه! اما بخاطر امنیت خودم این جاها تنها با بچه نمیرم

قدیم اینو میگفتن چون علمشو نداشتن اما دلیلش تولید گاز درخت هاست که خوب نیست شب تولید میکنند دی اکسید

مامان منم میگه مخصوصا شب چهارشنبه وشب شنبه حتی میگه لباساشو نزار شب بیرون باشه وقتی میشورم تا آفتاب عروس نکرده میگه میاره خونه نزار رو رخت آویز بمونه

منم کلا اعتقادی به این چیزا ندارم هر وقت دلم بخواد هر کاری میکنم هخخ

والا ما همش شبا میریم پارک و بیرون
چ چیزا

مامان کارن یه تاپیک بزن کی ب جن و پری اعتقاد دارن و وجود داره 🤣🤣

عزیزم ولی نترس بسم الله بگو هر جای هم میخوای برو ❤❤

بله عزیزم راست میگن. منم نمیبرمش

مامان منم میگه شبا بچه رونبربیرون نمیدونم چی میشه

والا من راحتم به هیچی اعتقاد ندارم😆هرکار دلم بخواد میکنم به حرف بقیه هم اهمیت نمیدم. رو مخ میرن ولی تاثیر ندارن

بله اطرافیانم هم همین میگن

نه عزیزم اعتقاد ندارم

پیش ما ک زیاد اعتقاد دارن

ما شب پیش درخت بی خار رد نمیشیم
چون درخت بی خار ب قول ما میگن جای اهل پری هست
شاید شب بریم بهشون اسیب برسونیم و ب ما صدمه بزنن
😬

ن بابا
ولی ی چیزی پیاده روی برای لاغری میری ؟
با بچه ک نمیشه پیاده روی کرد

اعتقادی ندارم

تصویر

راستش به منم میگن نمیدونم چقدر صحت داره
زمانی که باردار بودمم میگفتن شب نرو زیر درخت ها

به منم میگن

ن والا
مامانم ک میگفت تا قبل چهل روزگی نباید ببرم الان ک بزرگ شدن

اولین باره می‌شنوم و تا حالا بیشتر از ۱۰۰ بار این کارو کردم

سوال های مرتبط

مامان کوچولوها مامان کوچولوها ۱ سالگی
امشب دوباره یکی از فامیلامون بچه اش که تازه به دنیااومده بود از دنیا رفت ،دوباره همه خاطره هام دارن میان توی مغزم ، نمیتونم فشاری که بعد از مرگ دختر کوچولوم داشتم رو توصیف کنم فقط میدونم از اینکه همچین حسی رو تجربه نکردین خداروشکر کنین بچه هاتون هرچقدرم فوضولی کردن دعوا نکنین نمیدونین از دست دادنشون چقدر وحشتناکه ،وقتی به این فکر میکنم جیگرگوشه ام یه جایی دور از من توی یه زمین خاکی بین مرده ها خاک شده آتیش میگیرم هنوزم ازش میخوام برگرده خونه پیشم ، وقتی به این فکرمیکنم دخترم ازم دوره مامانای حساس میفهمن من خیلی حساسم ازاینکه فکرمیکنم دخترکوچولوم ازم دوره وحشت میکنم حتی نمیتونم زیاد برم روی قبرش روزای اول اونقدر غیرت داشتم و عصبی وناراحت بودم که همه رو مجبور کردم قبول کنن برام قبر کناریشو بخرن تا قلبم آروم شه وقتی خاکش کردن عصرش اونقدر گریه کردم که شب نشده قبرش رو سیمان کردن میترسیدم حیوونا برن قبرشو بکنن چون توی قبرستونمون هست ... آخ دلم آتیش میگیره برای مامان اون بچه ای که امروز بچه اش مرد