من اعصابم خورد میشه از دست مادرشوهرم اینا
پنج شنبه خونشون بودیم میگه آرع هفته بعد حتما بیاین میخوام امیرمحمد(خواهرزادش )رو پا گشا کنه
شوهر من گفت ما ماشینمون مشکل داره چراغ چِکش روشنه میخوام بزارم نمایندگی معلوم نیست بدن که بیایم (چون برنامه داشتیم اینو گفت) مادرشوهرم میگه چیکار کنیم پس اخه بعدش هم خواهرت میره(میره اصفهان) نمیشه دیگه (مادرشوهرم اینا شهرستانن ما تهران زندگی میکنیم )
بعد موقع اومدن پدرشوهرم میگه به شوهرم مهران حتما هفته بعد بیاینا هرطور شده با قطار بیاین اصلا
بعد بچه خواهر شوهرم گریه میکرد که من میخوام با توحید (پسر من)بازی کنم مادرشوهرمم گفت برین هفته بعد بیان بازی کنه سیر بشع
بعد ما امسال تابستون چون کلاس ملاس و امتحان داشتم هیچ جا نرفتیم
گفتیم آخر این هفته بریم همدان یه دو روز تفریح
خیلی دلخور میشم از این رفتار دستوریشون 😒اصلا انگار هرچی اونا گفتن دیگه ما باید زندگیمون تعطیل کنیم بچسبیم به برنامه اونا
به نظر من رفتار درست اینه که پسرم شما هفته بعد میتونین بیاین؟؟ من میخوام پسر خالت رو پا گشا کنم
منم از لج رفتار اونا رفتم خونه بابام با داداشم اینا هماهنگ کردم برا آخر هفته باهم بریم همدان

۲ پاسخ

من خودم با رفتار دستوری مشکل دارم ولی به نظرم این دفعه شما سخت گرفتی! اونا زودتر به شما خبر دادن و خبر هم از برنامه شما نداشتن و شما از لج‌ت رفتی برنامه ریختی!

برید همدان عزیزم
درسته اونام‌دوست دارن شما باشید
اما خوب بالاخره شمام برنامه های خودتونو دارید

سوال های مرتبط

مامان قلب من شایانم🤱 مامان قلب من شایانم🤱 ۳ سالگی
رفتیم بیرون بعد پسرم اون اسباب بازی را دید رفت بازی کرد بعد داشتیم میرفتیم پسرم نمیومد میگفت که باز میخوام بازی کنم شوهرماعصابش خورد شد نمیومد جیغ میکشید و گریه دیگه مامام زوری اووردش تو ماشین بعد شوهرم صداشا برد بالا گفت ککه سگ به ترکی گفت بعد گفت میزنم تو دهنتا جیغ نکش بعد دیدم دوباره جیغ منم جوری پسرم زد و گوشما کشید دیگه اعصابم خورد شد و محکم زدم تو شونش اینقدر اعصابم خورد شده 🥺😔😔😔😔 بعد شوهرم میگفت هرچیم براش بخری باز اونجوری ها تربیت کردنای تو دیگه بیا اینم تربیتت گفتم من میگم نگیر یه چیزا ولی تو میری میگیری میگه ولش کن گناه داره نزار صداش در بیاد من تربیت کردم هیچی باز جیغ کشید گفت زهرمار میزنمتا 😏😏😏😒😒😒 اومد بالا بگم ها برا دختر خوارت خوب قربون صدقش میری تا یذره گریه میکنه دایی دایی میکنی چته زورت به این بچه رسید این حرفاشا رفت رو مخم منم زدمش اینقدر اعصابما خورد کرد 😩😔😔😔😔 اعصابم خورد شد بچما زدم بعد اومد پفک اوورد که با باباش بخور باباشم یه اخمی کرد دیگه پفک را نییورد اینقدر دلم برا بچم سوخت گفتم نگاه کنا بچما میره منت یه مشت گوها را میکشه اخرش اینجوری 😔😔😔😔
مامان هامین مامان هامین ۳ سالگی
#موقت
خواهر شوهرم ۲تا بچه داره اولی دختره۱۳ سالشه تاخیر رشدی داره و مدرسه استثنایی میره کلاس سومه ،دومی پسره ۵ سالشه
احساس میکنم پسرش هم ی علائمی داره اما خودش هر موقع ما رو میبینه بدون اینکه ما چیزی بگیم شروع میکنه حرف زدن میگه پسرم خیلی باهوشه و ازش مطمئنم و...
پسر من ۳ سالشه خیلی فوتبال دوست داره وقتی میره با پسر اون بازی کنه متوجه شدم که اصلا بلد نیست شوت کنه با اینکه ۵ سالشه مامانش میگه به فوتبال علاقه نداره ی چیز دیگه هم اینکه دندونای شیری ش دوران نوزادی سیاه شد و ریخت دقیقا خواهرش هم اینجوری بود ،چند وقت پیش از زبون مادر شوهرم شنیدم که پسرش رو واسه حرف زدن برده دکتر چون واضح حرف نمی زنه
ولی خب خواهر شوهرم با اعتماد بنفس کامل میگه بچه دومش هیچ مشکلی نداره ،خب تا اینجاش به من ربطی نداشت میدونین چی اذیتم میکنه این که هر وقت ما رو میبینه غیر مستقیم میخواد با حرفاش بهم بگه که پسر من مثل دختر اونه ،تمام اطرافیان میتونن ک پسرم مثل بلبل صحبت میکنه هم چیزش به موقع و سر وقت اتفاق افتاده نمیدونم چرا نظر عمش اینه؟ جالب اینه ک پسر من و پسر اون با ۲ سال اختلاف سنی توی یکسال از پوشک گرفته شدن پسرم ۲سال ونیم بود پسر اون ۴ سال
میشه با حرفاتون بهم آرامش بدین؟
مامان نورسا☀️ مامان نورسا☀️ ۳ سالگی