من مدتیه که آرامش خودمو بر همه چیز ترجیح میدم
نمیدونم کار درستیه یا نه.. نمیدونم واکنش خوبیه یا دارم به فروپاشی میرسم.. ولی دیگه توان جاهایی که آزارم میده رو ندارم توان صداهای بلند و الودگی های صوتی توان تحمل ادمای بی ادب و پرو
.. اگر کسی بهم اذیتی کنه تا مدت ها دلم نمیخواد نه ببینمش نه باهاش حرف بزنم.!
دلم نمیخواد دیگه سرکار برم و اذیت شم حاضرم خونه باشم و با بچم کیف کنم و به همون نونی که شوهرم بیاره راضی ام حتی شده اگر کم بپوشم و ولخرجی نداشته باشم!.. فقط دلم میخواد روح و روانم در امنیت و آسایش باشه همین
از بعد زایمان هم توان بدنیم بیشتز کم شده و مزید برعلت شدخ و بیشتر خسته میشم
حتی در آینده هم که بچم بزرگ شه دلم میخواد برم دانشگاه ادامه تحصیل بدم اصلا دبگه دلم نمیخواد برم سرکار 🥲..
کلا دوستداشتم چندتا بچه داشتم و بزرگشون میکردم و درکنارش یه مادر تحصیل کرده بودم که کارای خیر و جهادی برای نیازمندها میکنه ولی خب با وجود سزارین شدنم نمیدونم دیگه بشه چندتا بچه داشت یا نه مجبورم بسپرم به گذر زمان ببینم خدا چی میخواد..
نمیدونم شما هم اینطورید یا نه.. نمی‌دونم احساساتم درسته یا نه.. یه جورایی انگار تو مارپیچی زندگی گم شدم..

۹ پاسخ

کار خیلی خیلی خوبی میکنی احسنت👌

عزیزم اینا فقط یه سری احساساته که میاد و میره و ابدی نیس...تو الان خسته ای بچه ات تو سنی هست که ازت بیشترین انرژی رو میگیره و خسته ات میکنه...یکم که بزرگتر شه خودش بیشتر مشغول شه مطمئن باش حالت بهتر میشه و اونموقع شاید به اداممه نحصیل یا حتی شاید به یه بچه دیگه هم فک کنی❤️❤️❤️

ممنونم سلامت باشید
نه دکترم فقط بسیار مومن و خوش خلق و با اخلاق بودن فقط بعد زایمان پنجمم گفت دیگه حواست باشه ششمی را نیاری چون بچه چسبیده بود و به زور جداشد

عزیزم من ۵ تا بچه دارم همه هم سزارینی بودم مشکلی هم نداشتم خدا راشکرفعلا تازه زایمان کردی تامدت ها همینه و واقعا درست میگی آرامش داشتن از آسایش داشتن مهمتر هست

بله اول آرامش بر همه چیز مقدمه ..... امیدوارم بهترین تصمیمت باشه ...

ان‌‌ شاء الله خدا ک این نی نی کمک کرده بقیه اش کمک می کنه
آره بابا هرکسی می‌ره سرکار والا خودشو پیر می کنه
من خواهرم می‌ره سرکار بعد پولاشو میده می‌ره دکتر برای پوستش ک خراب شده بعد میگم خب بشین بچه داری کن می‌ره زحمت می‌کشه همون پولی ک بدست میاره باز خرج خودش می کنه والا هرکسی میبینه خواهرمو فکر می کنه خیلی سنش بالاتر از شوهرشه

خیلی هم عالیه عزیزم.
ان شاء الله هر تصمیمی میگیری هر راهی میری خیر و برکت باشه برات✨💚

خواهرم الانو بچسب به بچت نه به ۳ ۴ تا بچه ی دیگه والا خاله و زن عموی من هر کدوم ۴ تا بچه آوردن همه سزارین نگران نباش اصلا

آفرین بتو چ عجب ک تو ب این فهم رسیدی خدا شاهد اکثر موقع ها فکرم پیش تو عزیزم و ب نظر من بهترین کارو داری انجام میدی اصل احساس آرامشه وقتی ندارم می‌خوام هیچی نباشه

سوال های مرتبط

مامان شازده کوچولو💎 مامان شازده کوچولو💎 ۷ ماهگی
داستان حقیقی یکی از شما
یاسمین
پارت ۴۱

من یه دلیل بزرگ داشتم برای اینکه سهراب رو انتخاب بکنم حامد بعد از جدایی از نیارا خواهر سهراب رو گرفته بود که یعنی نسبتشون می‌شد پسرخاله و دختر خاله.
از بعد اینکه حامد ،نیارا رو طلاق داد،خاله‌هام یه جور دیگه به مامانم نگاه می‌کردم یه جوری باهاش حرف می‌زدن که انگار یعنی تربیت تو مشکل داشت.
منم با خودم گفتم هم سهراب پسر خوبیه هم می‌تونم اینجوری این لکه رو از دامن مامانم پاک بکنم.
از یه طرف دیگه ته دلم خیلی خوشحال بودم احساس آزادی می‌کردم...
احساس نجات...
قرار بود گوشی برام بگیره،
هرجوری دلم می‌خواد لباس بپوشم.
هر وقت دلم می‌خواد اجازه داشته باشم از خونه برم بیرون.
همه آنچه که خونه پدرم نداشتم...
اما ازدواج با سهراب بدی خودشم داشت دیگه اجازه نداشتم درس بخونم،
اجازه نداشتم سر کار برم .
فقط باید خانه دار می‌شدم .
اما قبول کردم...
فاصله بین خواستگاری تا عروسی ما فقط دو ماه طول کشید و من رفتم طبقه بالای خونه مادر شوهرم یعنی خالم زندگی کردم.