اضطراب جدایی چه کوفتی بود دیگه؟؟!! پسرم چند وقته خییییلی بدقلق شده توی خونه همش بغل میخواد ونمیذاره هیچ کاری بکنم به محض اینکه میذارمش زمین شروع به گریه میکنه انگار که عقرب نیشش زده،به هیچ کدوم از کارام نمیرسم ،دستم از بسکه بغلش کردم درد میکنه،دیگه کم آوردم نمیدونم چیکار کنم،دلم میخواد یه دل سیر بخوابم،شبا همش شیر میخوره و روزا هم همش گریه میکنه ،اصلا انگار هویت خودمو از دست دادم نمیدونم کی ام دیگه،خسته ام خسته😭😭مادر بودن گاهی اوقات نه تنها خوشایند نیست بلکه تبدیل به سم میشه😢

اشکال نداره گلم این روزا دیگه کم کم تموم میشه این سختی ها

شبا قشنگ سیرش کن من قبل خواب بهش حریره میدم با شیره انگور خوب میخوابه قبل خواب این ژل باریچ برای دندونه بچه هاس یا استامینوفن بکش ب لثه هاش روزهام مثلا باهاش دالی بازی کن با یه روسری از دور باهاش حرف بزن بخند براش من تو اشپزخونه میزارمش ابکش میدم دستش با چیزای مختلف سرگرمش میکنم

عزیزم متوجه ایم اغوشی بگیر راحت تری و اروم اروم ازش جدا سو و بلند بلند باهاش حرف بزن شعر بخون و ی لباسی از خودت بذار کنارش تو دستش که بو خودت رو بده

دختر منم همینه
مگر اینکه کسی باشه پیشم نگهش داره من کارامو تند تند بکنم وگرنه همش چسبیده بهم به کارام نمیرسم

پسر منم همینه یا. بغل یا اگه رو زمین باشه چنان گریه میکنه که انگار چی شده

دختر منم همینطوره🤦‍♀️میخوابومنش تا از کنارش بلند میشم بیدار میشه

برای منم جدیدا همش بغلمه، خیلی این تایم بده😫

پسرای من از اول همینطور بودن. یک دقیقه روی زمین نیستن .

شبا شیر خشک بده بتونی بخوابی‌. وگرنه تا صبح می خواد میک بزنه.

دختر منم سه هفتس اینجوری شده عزیزم اشکال نداره من اسباب بازی میریزم جلوش حواسش از من پرت میشه کارامو میکنم

میخوای خوب شه همه کاراتو کنسل کن دو سه روز فقط بغلش کن تا ترسش بریزه