تجربه سزارین پارت شش
فردای روز عمل به خودم اومدم مثل مریض های روانپزشکی شده بودم. آنقدر لب هام را گاز گرفته بودم که پوست لبم بلند شده بود و داخل دهنم پر از زخم شده بود. آنقدر موهام را کشیده بودم که مثل جنگلی ها آشفته شده بود. همه لباس هام پاره شده بود. آنقدر گریه کرده بودم که چشمم باز نمیشد. 😵‍💫به سختی از تخت بلند شدم و راه رفتم و لباس هام که پر از خون بود را با کمک خدمه عوض کردم. خدا به خدمه خیر بده. اگر برای تعویض لباس و شستن بدن خودم که پر از خون شده بود کمک نمی‌کرد واقعا هیچ توانی در بدنم نمونده بود که بخوام خودم انجام بدم یا کسی کمکم کنه.
بعد از راه رفتن درد شدید قفسه سینه گرفتم در حدی که نمی‌تونستم نفس بکشم و نفس هام منقطع شده بود. توضیحی سخته مثل این که عضلات تنفسی از کار بیوفته و با کمتر از 10% ظرفیت ریه ام نفس بکشم. مامانم و مادر شوهرم همراهم بودن که اصلا نمی‌فهمیدند مشکل من چیه و نمی‌دونستند که من نمیتونم حرف بزنم و نفس بکشم و فقط منو نگاه می‌کردند. دیگه توانم را جمع کردم و یه داد محکم زدم و ماماهای بخش اومدن بالا سرم. اون ها هم بدتر از مامانم اینا... فقط نگاهم می‌کردند و من درد وحشتناکی داخل قفسه سینه ام داشتم که حتی اجازه نفس کشیدن و حرف زدن بهم نمی‌داد. بالاخره بعد از نگاه های فراوان اکسیژن و سرم و آپوتل زدند. و بعد از 10 دقیقه تونستم راحت نفس بکشم و خوابم برد.‌ واقعاً با درد و از کار افتادن 90% ظرفیت ریه ام احساس مرگ قریب الوقوع داشتم. بعد از ویزیت از دکترم پرسیدم گفت حین عمل هوا وارد شکم شده و الان هوا زیر دیافراگم جمع شده و باعث این دردها شده. طول می‌کشه تا خارج بشه.
....

۷ پاسخ

منم این هوارو داشتم فقط کاچی خوردم خوب شدم کاچی یکم تند باشه

چی کشیدی
موبه تنم سیخ شد

واقعا چه دکتر بدی داشتی عزیزم چقدر اذیت شدی

چقدر سختی کشیدی عزیزم واقعا ناراحت شدم و مقصر اصلی رو دکترت میدونم اگه زودتر میومد شاید اصلا تو فاز زایمان طبیعی نمی‌رفتی و راحت سزارین میشدی

وای خدا
چه دردی کشیدی
هوا وارد شکم شده دیگه چیه یا خدا🫠

اگر کسی داره میخونه من فعلاً خیلی خوابم میاد. فردا ادامه ش را می‌زارم.
شب همگی خوش👋🏻

وای چه ترسناک

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
تجربه سزارین پارت آخر
الان ۱۰ روز از عمل گذشته و شدت درد قفسه سینه کمتر شده ولی همچنان درد دارم. درد شکمم کمتر شده ولی درد قفسه سینه ام اجازه خم و راست شدن را بهم نمی‌ده. نمی‌دونم کِی خوب میشم😮‍💨. به دلیل فشاری که موقع بیرون آوردن بچه به مثانه ام وارد شده بود هنوز برای دفع ادرار درد شدید مثانه اذیتم می‌کنه.نمیدونم کِی خوب میشه😮‍💨
گردن درد و کتف دردم روز سوم بین این همه هیاهو تموم شد.
ورم بدنم روز ششم کم شد و روز هفتم و هشتم از بین رفت. آزمایش ادرار ۲۴ ساعته هم دکتر گفت در حدی نیست که دارو بخواد.
هفته اول از درد شکم و قفسه سینه نتونستم بچم را دل سیر بغل کنم و حسرت روز های اول تولد نوزادم به دلم میمونه.
حدود یک هفته برای نشستن و بلند شدن کمک لازم داشتم.
امروز غسل نفاس را انجام دادم و آب چله را ریختم و رفتم مطب دکتر که بخیه هام را بکشم ولی مطب نبود (خودش گفته بود که روز دهم بیا و همیشه چهارشنبه ها مطب بود. شاید هنوز از مسافرت برنگشته باشه🤷🏻‍♀️) منم رفتم کلینیک و بخیه هام را کشیدم. کشیدن بخیه هیچ دردی نداشت.
خدا عاقبت همه را ختم به خیر کنه. و دیگه برای کسی همچین روزهایی مقدر نکنه. آمین🙏🏻
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
تجربه سزارین پارت هفتم
هفدهم هشت شب مرخص شدم. خدارا شکر آسانسور داریم و دغدغه بالا رفتن از پله را نداشتم. ساعت یک شب خوابیدم و چهار صبح که بیدار شدم دیدم پاهام شدیداً ورم کرده. خیلی برام عجیب بود چون اصلاً ورم بارداری نداشتم و 24 ساعت هم از سزارینم گذشته بود. هرچقدر که می‌گذشت ورم شدیدتر میشد. تا 9 صبح صبر کردم ولی ورم به دست ها و صورتم رسیده بود. چشمام از شدت ورم مثل یک خط صاف شده بود. به بهداشت زنگ زدم مامای بهداشت گفت باید آزمایش ادرار بدی شاید پروتئین اوری داشته باشی. رفتم بیمارستان واسم آزمایش ادرار نوشت و گفت جواب را باید نشون دکتر خودت بدی. تا42 روز بعد از زایمان هیچ دکتری زیر بار بیمار دکتر دیگه ای نمیره. دکتر خودم هم رفته بود مسافرت.
آزمایش دادم و دیدم بعله پروتئین ادرارم مثبت شد. تو راه برگشت از بیمارستان شوهرم یک دست انداز را نگرفت و سریع رد شد. همونجا حس کردم دوباره داره درد قفسه سینه ام شدید میشه. به خونه رسیدم و دراز کشیدم. و شوهرم رفت. که دوباره نفسم منقطع شد. مامانم زنگ زد به شوهرم و 115. منم با 10% ظرفیت ریه ام نفس می‌کشیدم و گاهی که نفسم بالا میومد جیغ میزدم. آنقدر جیغ زدم که بعداً متوجه شدم همه همسایه ها ریخته بودن تو کوچه. ۱۰ دقیقه طول کشید تا ۱۱۵ رسید. وقتی رسید دیگه نفس من باز شده بود. تکنسین ۱۱۵ هم گفت من نمی‌دونم چیکار باید بکنم. اگر میخای تا ببریمت بیمارستان. که خودم گفتم نه دکترم گفت به مرور هوا خارج میشه. عصر دوباره رفتیم دکتر داخلی و آزمایش ادرار ۲۴ ساعته نوشت. و گفت احتمالا از عوارض عمله.
👇🏻👇🏻👇🏻
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
تجربه سزارین پارت دوم
بعد از معاینه خونریزی و درد خفیف پیدا کردم. با همون خون ریزی گفتن برو تشکیل پرونده بده. رفتم پذیرش و با نگرانی از این که خون از لباسم بیرون نزنه تشکیل پرونده دادم و برگشتم.😟 واسه ذخیره خون بند ناف قرارداد بسته بودم و به مامایی که قرار بود واسه گرفتن خون بیاد زنگ زدم و بهش اطلاع دادم که بستری شدم.
داخل لیبر مرتب از من nst می‌گرفتن. توضیحی بهم نمی‌دادند ولی از چهره ی ماما مشخص بود که خوب نیست. چند بار هم به پزشکم زنگ زد ولی پزشکم جواب نمی‌داد. و من نگران این بودم که نکنه تا دکتر میاد جنین ایست قلبی کنه. چون قبلش هم دکتر خودم و هم دکتر بیمارستان دولتی که رفته بودم گفته بود که ضربان قلب جنین داره افت می‌کنه. ساعت 19 شد. که من درد طبیعی گرفتم. درد شدید و ممتد بود و مثل چیزی که شنیده بودم چند دقیقه درد و بعدش استراحت و دوباره درد نبود. و برای آخرین بار nst دادم دیگه ماما بعد از دیدن nstعصبانی شد مشخص بود که وضعیت جنین خیلی بدتر شده ولی همچنان توضیحی به من نداد و دوباره به پزشکم زنگ زد. که خدا را شکر جواب داد و گفت ساعت 20 میرسم. و آماده اتاق عمل بشه.
...
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
تجربه سزارین پارت پنجم
بعد از این که به هوش اومدم و تونستم خیلی ناواضح حرف بزنم سراغ پمپ درد را گرفتم که متوجه شدم شوهرم یادش رفته بگه پمپ درد میخام. کلی گریه و التماس کردم. گفتم درد دارم و توروخدا پمپ درد واسم بزارید ولی گفتن پزشک بیهوشی رفته و دیگه نمیتونیم.😑

با درد زیاد منتقل شدم بخش. چون قبل از سزارین هپارین میزدم خونریزیم زیاد بود. و مرتب ماساژ رحم انجام میدادند. دوبار داخل ریکاوری- یکبار حین تحویل از اتاق عمل به بخش - چهار بار مامای بخش - فردای عمل هم یکبار دکترم.
بدون پمپ درد واقعاً دردش غیر قابل تحمل بود. از چیزی که تصور میکردم طولانی تر و شدیدتر بود. و برای مسکن فقط شیاف و 1cc آپوتل بهم زدند.😑 درصورتی که بیمارستان دولتی شهرمون همون اول که بیمار از اتاق عمل وارد بخش میشه پتدین به بیمار میزنند. ولی خصوصی فقط پمپ درد داشت که شوهرم یادش رفته بود به پذیرش اتاق عمل بگه و رضایت بده. با هر بار ماساژ رحم من داد و بیداد میکردم و التماس میکردم که بسه دیگه.برای این که دست ماما را نگیرم مادر شوهرم دوتا دستام را محکم می‌گرفت و ماما ماساژ رحمی انجام میداد و من جیغ میزدم😭... برای من مثل شکنجه بود.
مامان نی نی مامان نی نی ۲ ماهگی
تجربه سزارین پارت چهارم
از کمر بیحس شدم و روی تخت دراز کشیدم پاهام که بیحس شد دکتر برش زد. پرده جلوی چشمم بود و چیزی از عمل نمی‌دیدم ولی صداها را میشنیدم. چند دقیقه بعد دکترم به تکنسین اتاق عمل گفت که سر بچه پشت مثانه گیر کرده و پایین شکم را فشار بده. ولی هر کاری میکرد سر بچه بیرون نمیومد. به زور جلوی گریم را گرفته بودم. چون میدونستم ضربان قلب بچم خوب نیست و عمل نباید طول بکشه ولی بچه گیر کرده بود. آنقدر شکمم را فشار دادن که دکترم گفت بسه دیگه سیگموئیدش زد بیرون. /سیگموئید= انتهای روده بزرگ/ بعداً متوجه شدم که اون دردهایی که داشتم درد زایمان طبیعی بود. و من داشتم زایمان طبیعی میکردم. و بچه وارد کانال زایمانی شده بود. واسه همین سرش گیرکرده بود و به سختی بیرون اومد🫠
بالاخره بعد از 20 دقیقه بچه به دنیا اومد و من صدای گریه دخترم را شنیدم.😭 خدا شکر سالم به دنیا اومده بود. ولی تنفس خودم شکمی شد و تنگی نفس پیدا کردم و چون شکمم تکون میخورد و دکتر نمیتونست بخیه بزنه بعد از به دنیا اومدن بچم بیهوشم کردند و بخیه‌زدن و به ریکاوری منتقل شدم.
...
مامان اورهان 🐣🧿 مامان اورهان 🐣🧿 ۴ ماهگی
تجربه سزارین پارت دوم

بعدش اومدن بردنم سمت اتاق عمل جلو در خانوادمو دیدم و خداحافظی کردم 🥺 ( اون لحظه برای همتون دعا کردم واقعا ) داخل اتاق عمل خیلی سرده کل بدنم داشت میلرزید دکتر بیهوشی پرسید بی حسی میخوای یا بیهوشی ؟منم سپردم به خودشون اونام گفتن استرست بالاست بدنت داره میلرزه بهتره بیهوش بشی خلاصه بیهوشم کردن یهو با درد وحشتناکی از زیر سینم تا پایین پاهام بیدار شدم همچنان داخل ریکاوری تو خواب و بیداری بودم که دیدم بچه رو اوردم گذاشتن رو سینم وقتی مک زد انگار واقعا یکی از اعضای بدنمو دوباره چسبوندن بهم 🥺 شروع کردم به گریه کردن بعد بردنم بخش خیلی درد داشتم همش گریه میکردم چون بیهوش شده بودم یکم خوابیدم بیدار که شدم دردم خیلی کمتر شده بود ( پمپ درد داشتم ) پمپ درد خیلی خوبه حتما بگیرید من شیاف و فردای عمل گذاشتم . فردای عمل پمپم که تموم شده بود دردم بیشتر شد که شیاف دادن بهم
قبل از بلند شدنم دو تا شیاف بزارید بعد چند دقیقه بلند شید ( من بلند شدنی زیاد درد نداشتم فقط نمیتونستم صاف راه برم انگار کمرم قفل شده بود )
#سزارین
مامان نيلای 🩷 مامان نيلای 🩷 ۱ ماهگی
پارت هشتم زایمان اول سزارین اختیاری🩵

من تو دو سه ساعت که از عمل دراومده بود فک کن دوتا شیاف استفاده کردم 😂 یکیو خودشون دادن ی بسته هم‌ من خودم داشتم همراه خودم 😂😂
میخاستم سومی هم بزارم دیگه ترسیدم نزاشتم اما اون مخدره دیگه دردم اروم کرده بود که دکترم اومد گفت در چه حالی گفتم الان یکم خوب شدم
گفت ۱۲ ساعت بعد اجازه خوردن بهت میدیم و بعد سوند میکشن که راه بری
که‌ اونم فرداش ساعت ۵ صبح میشد چون ساعت ۵ عصر عمل شده بودم ساعت ۵ صبح باید سوند میکشیدن قبل سوند کشیدن مامانم بهم چای داد با خرما و بعدش یکمی اش خوردم و ابمیوه هم داد بهم بعدش
اومدن سوندو کشیدن و گفتن از تخت بیا پایین که اونم یا خدا سخت ترین کار همین بود اولش یکم مامانم تختو اورد بالا و نشستم
بعدشم کم کم خودمو کشوندم و اومدم یواش یواش پایین فقط سخت ترینش باسنت بود که باسنتو نمیتونستی تکون بدی چون درد میکرد بخیه ها اما کم کم اومدم پایین و راه رفتم
ولی بعد اینکه یبار از تخت میای پایین بار های بعد تر هی راحت و راحت تر میشه واست و فقط اون اول اذیت میشی
من دو سه بار رفتم دسشویی و بعد راه رفتن خیلی بهتر شدم دردمم روز دوم فقط در حدی بود که یه دفعه مثل ضربان محکم میزد و ول میکرد در اون حد
مثل روز اولش خیلی شدید نبود