چرا وقتی خانواده شوهرم اینقدر منو اذیت کردن حالا مادرشوهرم مریضه من باید چشم پوشی کنم و ببخشم؟ مهم نیست ۷ سال زندگی من.
چرا مامانم دقیقه به دقیقه به من میگه در راه خدا ببخش و رها کن . غذاب وجدان بهم میده وقتی خانواده شوهرم کاملا حق رو به خوشون میدن.
این چه رسمیه یکی حالش بده و داره میمیره بقیه باید ببخشن. مگه اون شخص عذرخواهی میکنه یا طلب بخشش داره که من در راه خدا ببخشم.
شما بودید رها میکردین و میرفتین دور مادرشوهرتون میگشتین؟

خوب مطمئنن منم یک سری رفتار ها و کارها دیدم نمی بخشم. ولی الانم با مادرت موافقم میرم‌سر میزنم. نبخشیدن شون می زارم گوشه قلبم به هرحال روزی هست که بابت کارهاشون باید جواب پس بدن

منم واقعا نمیبخشم که پسرشون افسردگی داشت واومدن خواستگاریم
انقد زندگیمو‌جهنم کرده بود تو شهر غریب همش اذیتم میکزدوکتکم میزد ...شوهرمو بخشیدم ولی پدزشوهرمو اصلا

نه من نمیبخشم بهشونم گفتم اصلا

نه مجبور نیستی ببخشی اونا که میگن ببخش از عمق فاجعه و ضربه هایی که شما دیدید هیچ نمیدونن
من که نبخشیدم حتی وقتی فوت شد حلالش نکردم و هیچ وقت هم حلال نمیکنم

میفهمم
اما سعی کن دلتو از کینه پاک کنی
سخته میدونم
اما به خاطر خدا ببخش

فراموش ک نمیکنم ولی خب میرم ی سر میزنم چاره ای نیس ب خلطر دل شوهر اگر بمیره خب. ناراحت میشه حداقل با رفتن‌من‌از اون‌ی گزینه. ناراحت نمیشه و اینکه دور از جون بمیره. و بعد پاشی بری مراسم‌ک‌خیلی بدتره الان ک‌ زنده اس برو سر بزن بهش ب قول مامانم ک تو دسته برا دسنه. اونی ک تو دله برای دله هرکدوم جای خود

نه کارت درسته ولی وقتی مرد یکم آدم حالی به حالی میشه میدونی چی میگم مثلا میگه کاش این کارم میکردم الان فکر کن واقعا مرده ببین چه حسی داری همون کارو انجام بده

خیر