طبق تاپیک قبلمم همه حق دادن ب اون
اما چرا من بدبخت که روزی هزار بار میرینن تو سرویس پلم من حق ندارم ظرفی ک بچم اونجا غذا بخوره رو کثیف میزاره روی سرویس پله
حالا درسته تخم مرغ بوی گ و ه میدهه اما شخصا اگه من بودم ب خودس میگفتم ن ب شوهرش
حتی ساید خودم میشستم و تموم
واقعاا بنطر من بعضی چیزا ارزش ندارهه شوهر من یه دقیقه اومده خونه ی تو تو سریع این موضوع رو بهش بگی
کاش راحت شم از دستش

یه جوری میگن تو اشتباه کردی انگار قاتل رو دستگیر کردن بابا جمع کنین این لوس بازیا😒

اینا فکر کنم از فامیلای مادرشوهرت هستن حتما میگن تو اشتباه کردی😂😂😂

من با این مشکل دارم ک راحت ب مادرشوهرت میگی ج ن د ه
نگو دختر نگو
منم ازش خیلی بدیا دیدم ولی این تهمتا پسفردا یقه ادمو میگیره

انگارخودش بچه بزرگ نکرده والا کسی که بچه کوچیک داره ازاین اتفاقا زیادمیفته

عزیزم صحبت حق دادن یا ندادن به اون نیست که... شما وقتی تخم مرغ انداختی تو حیاط اونا افتاب میخوره واقعا بوی گندی داره اصلا نباید اونجا مینداختی یا حتی انداختی میرفتی میشستی که حرف و حدیثی نباشهه. مگ خودت از دست اون عصبانی نبودی که ظرف پسرتو نشسته گذاشته بود تو پله ها.. خودتم الان دقیقا ی کاری مثل کار اون انجام دادی. پلی درهرصورت اون حق نداشت به شوهرت بگه باید به خودت میگفت اینکه اون حرفارم بهش گفتی خوب شد. اما گمون نکنم این مادرشوهر تو اصلا حرف تو سرش بره

گلم کارت اشتباه بوده هر اتفاقی قبلا افتاده همون موقع باید میشستی

بهش میگم بچه انداخته وگرنه من بخام دور سرش تاب بدم بندازم هزار جا هس میگه پس باید یادش بدیم ب بچه که بندازه
یعنی چی یعنی تو انداختی
دلم خیلی پرهه