۷ پاسخ

منم همینجور بودم خیلی داد. میزدم خودمو میزدم بچمو زدم الان به خودم قول دادم من ک یه روز آرزوم یه بچه بود الان بچگی و لحظات شیرینشو تباه نمیکنم
خیلی قشنگ باهاش رفتم میکنم اگه گذاشت کارامو میکنم اگرم نذاشت می‌زارم وقتی خوابیدانجام میدم البته خیلیم وسواسم ولی فدای سر بچم

اگر صندلی غذا داری بزار توش بشینه موقع کارت چون دست تنهایی نمیشه
این اضطراب جدایی حالا حالا ادامه داره

دقیقا پسر منم همینجوره الان یه هفتست میخوام لباس اتو بزنم باورت میشه نمیتونم وقتیم که اون میخوابه دیگه رمقی تو جون من نیست به کارام برسم

وای منم پسر من

اره دقیقا اینجوریه ی دستشویی نمیتونم برم

بله عزیزم اونموقع که این سن بود بله همه بچه ها اینجورن پیشش باش دست خودش نیست تنهاش نزار

من دسشو نمیتونم برم ب گ...افتادم الان همه کشوهارو خالی کرده انگار خونم دزد اومده وای خستم

سوال های مرتبط