۹ پاسخ

۶ ماهگی که بچه نمیتونه خودش چیزی بخوره 🤔

دقیقا درست گفته. ولی این کارا باید از ۶ ماهگی بچه انجام بشه. الانم میشه. فقط یه کم سخت تر و زمان‌برتر میشه. ولی عقب نکش و همین روش رو پیش برو

😔بچه ی منم همینه موقع غذاش باید هرچی جدید داشتم از تو کمد بکشم بیرون تا یزره غذا بخوره الان یک هفته ای هست که هرچی سرگرم هم کنم بی فایده هست حاضر نیست یک لقمه بخوره خسته شدم

نه والا من پسرمو یه مدت اینطوری ول کردم یه کیلو هم لاغر شد آخر همون ترجیح دادم باز دنبالش بدوام

بچتون شیرهم میخوره؟
پسرمنم همینطوره هیچی نمیخوره همش بایدسرشوگرم کنم تابخوره ولی چون شیرمیخوره تاگشنه میشه میگه شیرمیخام

موافقم
بچه من تقریبا خوش غذاست یادمه از همون اول غذا خور شدنش یوقتایی غذا نمیخورد بدغذا میشد یبار دوبار اصرار میکردم برای خوردنش وقتی میدیدم نمیخوره ولش میکردم خودم به غذا خوردنم ادامه میدادم
تابحال یکبار نشده دنبالش بدوم اجبارش کنم که غذا بخوره

بچه عادت پذیره چ بد چ خوب غذا رو یک غول و وفوبیا نکن براش موقع غذا همچی رو نظم باید باشه بازی تیوی زور اجبار تعطیل

اره جواب میده ، ولی زمانشو بیشتر کن چون بچه ها بد غذا معمولا یواش میخورن

این همون حرفی بود که یکبار من به یه خانومی گفتم که میگفت بچم باید بغل کنم بشونم روی پنجره هزار مسخره بازی در بیارم تا یه لقمه غذا بهش بدم دقیقا همین حرف من بهش زدم دقیقا هم درست گفته گلم

سوال های مرتبط

مامان دلوین و رادین مامان دلوین و رادین هفته سی‌وسوم بارداری
خدا منو بکشه بچمو دعوا کردم 😔😔😔دارم میمیرم از عذاب وجدان
دیشب حالش خوب نبود گربه میکرد ک میخابم حالا گرسنه هم بود .. سر سفره شده سفره انداختم غذا آوردم با اینک خیلی گشنش بود گفت بریم بخابیم با کلی گریه گفتم مامان غذا بخور بعد بریم گفت نه میخابم ....
گف رو تاب میخابم
بردمش رو تاب بهش غذا دادم بعد کلی سرحال شد خبری از گریه نبود کلی انرژی داشت و حسابی بازی کرد اصلا از این رو ب اون رو شد ن خوابش میومد ن خیچی فقط گشنش بود ...
حالا امروز صبونه سه چهارتا لقمه خورد میدونستم واس ناهار حسابی گشنش میشع مثل همیشه ناهارشو قشنگ میخوره ...
منم سفره انداختم گفتم مامان غذا امادس اولش خوشحال شد اومد فقط یه لقمه خورد و گریه کرد بریم بخابیم ینی گریه هااااااا خودشو میمالید ب زمین تا من میگفتم الان وقت غذا خوردنه گربه هاش بیشتر میشد ... منم گفتم الان اگ ب گریه هاش بخا بدم همش میخاد غذا نخورده گریه کنه ک خوابم میاد و از سفره بلند شه بره ... چند بار گفتم مامان الان وقت غذا خوردنه غذا میخوریم بعد میخابیم هی میخاس کار دیشبشو تکرار کنه و براش بشه یه عادت ... منم کنترلمو از دست دادم وقتی گریه میکرد دعواش کردم 😔 گفتم بشین سرجات غذا میخوریم بعد هر جا دوس داری میری 😔😭 بد دعواش کردم اصلا دست خودم نبود
اونم داشت میون گریه هاش میگف غذا میخورم 😭😔 الان دارم تعریف میکنم اشکام میاد
الان ک اومدیم تو اتاق بخابه باهاش حرف زدم گفتم ببخشید دعوات کردم بوسش کردم و علت دعوامو بهش گفتم اونم یه لبخند شیرین زد و چشاشو بست قلبم داره تیکه تیکه میشه 😔😔 از وقتی باردار شدم خیلی حوصلم کم شده سریع کنترلمو از دست میدم 😔