سلام گلا
امروز از ظهر پسرمو ک به شدت به شیر وابسته بود گرفتم شیر خودم که بهش میگه جی جی🥲
خیلی الان ناراحتم و گریم گرفت طفلی پسرم...دیروز رفتم صبر زرد بخرم پیدا نکردم امروز ظهر گفتم بزار رب بزنم اگه نخورد که هیچی یکمی رب زدم از اونجایی ک پسرم خیلی حساسه به تمیزی تا دید گفت عه عه شده گفتم آره مامان عیب نداره میخوری بخور تا دهنشو زد گف اه اه و نخورد گفتم حتما بهونه میگیره چند دقیقه دیگه چون خیلی حیلی وابسته هست دیگه باهاش بازی کردم یکساعت بعد گف جی جی و بلافاصله خودش گف اه اه شده گفتم آره مامان...گف تمیز کن گفتم تمیز نمیشه مامان ببین رضا و محمد و نرگس دیگه جی جی نمیخورن چون اونام بزرگ شدن تو هم بزرگ شدی دیگه نباید بخوری....بچم دیگه اصلا نگف جی جی 😭😭 برای خوابشم گذاشتم رو پام و لالایی خوندم خوابید اصلا نگف اینکه باید جی جی تو دهنش می‌بود و میخابید😭😭خدا کنه شب هم بیدار نشه آخه قبلا بیدار میشد و جی جی می‌خورد. میخابید خدا کنه بچم اذیت نشه😭چقد مادر بودن سخته...اینقدر ک همه جا بهم وصل بود همش میگفتم زود تر بگیرمش ولی امروز ک مظلومیتش رو دیدم میگم کاش بهش میدادم هنوز بچمو🥲 همه لحظه های اول تو بیمارستان ک شیر نداشتم و کم بود ولی بهش شیر دادم و تا روزا و شبایی ک اذیتم میکرد از بس بهم می‌چسبید همش میاد جلو چشم و میگم چقد زود داره بزرگ میشه و مرد میشه🥲🥲
خانما اگه شب بیدار شد و شیر خواست بنظرتون بهش بدم یا نه؟؟؟

تصویر
۵ پاسخ

من صبر زرد خریدم هنوز دلم نیومده بزنم
منم انقد گریه کردم انگار خودمونیم وابسته ایم

سلام عزیزم درکت میکنم همه ی مااین دوره روگذروندیم ولی چ میشه کردبچه هابزرگ میشن منم پسرموازشیرگرفتم شبابیدارمیشدشیرمیخواست اب بهش میدادم تاسه شب اذیت میکنه معمولاهم شبااذیتن این شباسعی کن خوراکی یامیوه وابمیوه بالاسرت بزاری ک بیدارشدبهش بدی واصلاشیرندی تاسه شب وسه روزشیرنده شب سوم وقتی بچه کامل خوابه وهیچ هوشیارنیس سینه هاتوبزارب نوبت بخوره ک شیرش تموم بشه سعی کن تواین سه شب روزاحمام بری بااب داغ سینه هاتوماساژبدی شیردوش هم داشتی شیرتوبدوش ک دردت کمتربشه اگ تب کردی حتمااستامینوفن بخورصبرداشته باش

میتونی یکم بدی ولی میتونی جاش اب هم بدی حست کامل درک میکنم من یکماه پیش گرفتم بخاطر عمل داشتم مجبور شدم شب شیر دادمش صبح رفتم عمل و دیگه تمام بچم میدید درد دارم نمیومد بگه بغل یا جی جی بعدم بخاطر حالم بد بود نزدیک دوهفته بردنش پیش مادر شوهرم کنارم نبود وقتی اومد باز یک هفته باهام قهر بود نه بغلم میومد نه حرف میزد باهام کم کم اشتی کرد بعدش میگفت ماما جی جی میدی میگفتم نیست میگفت اینا بخورم لالا کنم واقعا من شیرم بخاطر چرک خشکن خشک شده بود نداشتم دادمش دید ندارم الان فقد گاهی یادش میاد میگه باز میگم نداره هیچی نمیگه

میشه بگی چطوری میخوای از شیر بگیریش منم از دیروز شروع کردم فقط یه سینم رو میدم بهش اونیکی رو نمیدم ولی نمی دونم چطوری ادامه بدم اگه میدونین لطفا ب منم بگین

نه دیگه نده

سوال های مرتبط