۱۰ پاسخ

سزارین اصلا ترس نداره نگران نباش.
انشالله ب سلامتی زایمان کنی عزیزم ❤️

بنظرم اتاق عمل شیرین ترین قسمته... اصلا سخت نیست
ب لحظه ای فکر کن ک نینیو میزارن رو صورتت 🥹🩵

ببین عزیزم اتاق عمل اصلا ترسی نداره.
من خودم یکبار ۸ سال پیش رفتم اتاق عمل خیلی خوبه.
همه باهات صمیمی رفتار میکنن و اهنگ میزارن و کلا خیلی خوبه.

توکلت به خدا باشه ایشالا به سلامتی زایمان خوبی داشته باشی و گل پسرتو بغل بگیری

چراا دکترم بمن وقت زایمان ونمیگعع

اتق عمل عالیه بعدش یکم سخته🤐

عزیزم نگران نباش خوتو بسپار به همون خدایی که این هدیه کوچولو رو بهت داده خودش همه چیزو برات میسازه فقط برای مایی که زایمانمون نزدیکه هم دوعا کن موقع عمل یادت نره عزیزم انشاالله گل پسرتو صحیح سالم بغل میگیری همه چیز یادت میره

عزیزم فقط به گل پسری و چیزای مثبت فکر کن، انشالله بسلامتی بغل بگیریش🥰

چند کیلویی شما؟

چند هفته هستید دقیق

سوال های مرتبط

مامان پنبه مامان پنبه روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان قسمت چهارم
ماماهای مهربون بخش به تکاپو افتاده بودن. خودمم حدس میزدم که میخوان برای عمل آمادم کنن. منی که از زایمان وحشت داشتم و همیشه بزرگترین ترس زندگیم بود، و از سزارین وحشت مضاعف داشتم، اون لحظه از خدام بود منو ببرن سزارین و از اون درد خلاص بشم. شنیدم از بیرون اتاق دارن میگن زجر جنینه. اومدن آمادم کنن برای اتاق عمل و گفتن دکترم دستور داده بریم برای عمل. مدام درد سراغ میومد و دوست داشتم سریعتر فقط بیهوش بشم اون دردو تحمل نکنم. اما وقتی درد میومد نباید کسی بهم دست میزد چون دردم 10 برابر میشد. و این وسطا مدام درد میومد. گفتن دکترم تو اتاق عمل منتظره. سریع سوار ویلچر شدیم و رفتیم دم اتاق عمل. تا سوار تخت بشیم و از راهروها رد بشیم تا اتاق عمل چند بار دیگه هم درد سراغم اومد. تا اینکه رسیدیم به اتاق عمل و رفتم رو تخت. کادر اتاق عمل مدام شوخی و خنده میکردن و ازم سوالای مختلف میپرسیدن که حواسم پرت بشه. منم سعی میکردم زیاد نگاه نکنم به تجهیزات، که استرس نگیرم. قبل از بیحسی هم بازم درد سراغم اومد و پزشک گفت نباید درد داشته باشی. هروقت دردت رفت بگو...