من از وقتی ک زایمان کردم ۱۰روز خونه مامانم بودم بعد اومدم خونه شوهرم خیلی خوابش سبکه نمیشه با بچه تو اتاق بخوابیم تخت کنارمادرم گرفتم ولی نخوابیدیم شوهرم میره توسالن منو بچه تواتاق الانم دوشبی میشه اومدم خونه مادرشوهرم ازین وضع بدم میاد دوس ندارم ازش دور باشم 😔شماها چیکارمیکنین؟؟

عزیزم نگرانی نداره که منم شوهرم جدا میخوابه چون تخت رو من و بچه اشغال کردیم... ولش کن بابا اونم گناه داره

ما چهارنفری تو پذییرایی میخوابیم شوهرم تا صبحم نتونه بخوابه نمیخوابه ولی نمیره جایی دیگه من بهشم بگم برو اتاق استراحت کن نمیره ...ازهم دورنشید من زندگی قبلیم بخاطر بچه جامون جدا کردیم کم کم از هم پاشید زندگیم ......شوهرت عادت میکنه اندازه شوهر من خوابش سبک ک نیست

ای بابا شوهر من که با اینکه کارش سنگینه و منم خیلی اصرار کردم بازم پیش منو بچه میخوابه
هروقت هم پامیشم برای شیر اونم بیدار میشه و بعده شیر آروغشو میگیره

شوهر من میره تو اتاق ما تو پذیرایی یه دو شب اومد پیشمون تا بچه یه نق میزد پتو بالش به دست فرار میکرد تو اتاق

منم تا ۴۰ روز تقریبا در رفت و آمد به خونه مامانم بودم بعدش که حال جسمی و روحیم اوکی شد اومدم خونه با پسرم تو هال میخوابم چون شوهرم ۶صب باید پاشه بره سرکار

مامانم و خواهرم هفته اول پیشم بودن بعد مامانم بود بیشتر پیشم رفت خونه نتونستم اصن برگشت این مدت یا با شوهرم اونجا بودم یا مامانم اینجا

خب بزار کنار هردوتون بخوابه مگه قراره شبا فقط شما از خواب پاشید بزار شوهرتم عادت کنه اونم مسئولیت و وظیفه ای در قبال شما و بچتون داره دیگه

من شوهرم دیدم شبا بهم کمک نمیکنه تازه بچه هم گریه میکرد می‌گفت ساکنش کن منم گفتم خسته میشم تنهایی چند روز چند روز میرم خونه مامانم

وا بچه مال هردوتونه باید بهت کمک کنه یعنی چی جدا میخوابه