۱۰ پاسخ

من اصن خونه مامانم نرفتم همون روز زایمان درجا اومدم خونه خودم بچه ک می‌خوابید میرفتم سراغ کارام یا هم رو جاش بازی میکنه تا من کارامو انجام بدم

من‌از روز اول خونه خودم بودم
وقتی میخوابیه کارامو انجام میدم یخرده زودتر نهار میذارم یا شایدم یخرده دیرتر ک شوهرم درک میکنه دست تنها نمیشه زود غذا درست کنی

من الان وقتی پسرم میخوابه همه کارامو میکنم ولی ماه اول مامانم و خواهرم همش بهم سر میزدن کارامو هندل میکردم با کمکشون

من چی بگم ی بچه دوسال و هفت ماهه دارم و نوزاد تنها
صبحا که خوابن تند تند کارم میکنم واسه بزرگه صبحونه آماده میکنم باید دهنش کنم به کوچیکه هم برسم
تنهام مامانم ۱۰ روز موند😁😁

شاید اولش سخت باشه ولی کم کم عادت میکنی به زندگی جدید باید فرز باشی بچه ساکته یا خواب کارات رو رو برنامه ریزی انجام بدی شب ها که شوهرت خونه هست مواظب بچه باشه تو یکم آشپزخونه رو سر و سامون بدی تا برای روز بعد کار نداشته باشی تا هر وقت خونه مامانت باشی فکر میکنی نمیتونی از پسش بر بیای

تایم خواب بچه به کارات برس،بچه ام باید به خونه خودتون عادت کنه
بعدم دیسیپلین و برنامه داشته باش برا خواب و... بچه،تا عادت کنه

روزای اول ک بچه بیشتر میخابه شمام راحت ب کاراتون میرسین ی غذا درست کردن خیلی وقت نمیگیره ک

شاید روزها اول سخت باشه ولی کم کم عادت میکنی برنامه جدید زندگی دستت میاد

مگه تو یه شهر نیستین ؟

منم هنوزم خونه مادرمم خودم نمیتونم به همه چی برسم

سوال های مرتبط