۱۳ پاسخ

ازهمین الان که خونه مامانتی بیشترکارهای بچه روخودت بکن که کم کم عادت کنی اونجوری یهویی همه کارابریزه سرت اذیت میشی عزیزم

عزیزم خدا بچه سالم بهت داده دیگه استرسو ول کن.استرس برای چی؟کاش من جای تو بودم🥹

منی که کلا تنها بودم فقط همسرم کمکم بود البته من بچه دومم هست و دختر اولم ۴ سالشه خیلی هم همکاری میکنه

من یک ماه پیش مامانم بودم بعد رفتم خونه خودم ۱۰ روز مامانم اومد پیشم😂😂بعد۴۰ روز هنوزم درست نمیتونستم کارای بچه رو انجام بدم بنده خدا مامانم همش تو رفت و آمد بود شوهرمم ک هیچوقت غذا گیرش نمیومد چون بچه گریه میکرد نمیتونستم غذا بزارم🤣🤣

وایی عززیزم من هنوز خونه مامانمم افسردگی بعد زایمان گرفتم ادمیم هستم از پس بچه برنمیام دوروزم هست دلدردی شده از سرشب شرع میکنه تا اخرشب جیغ میزنه اونوقت تاحالا مشکلم سینه هام بود ک زخم بودن نمیتونستم شیر بدم و لباس بپوشم و بچمو بغل کنم اروم کنم الانم علاوه بر سینه هام مشکل جیغ زدن بچه هم اضاف شده دارم گیمیرم چجوری برم خونه طاقت نمیارم

دو تا سه روز اول سخته بعدش عادت میکنی نگران نباش منم روز اول ک اومدم خونم نمیدونستم چطوری بشورمش خیلی استرس داشتم ولی توکل کردم بردمش تو حموم شستمش بعدش دیدم ک برای خودم ازش ی غول ساخته بودم در صورتی ک خیلی راحت بود

منم همش به همین فکر میکنم از الان ک زایمان کنم سخته برم خونه مامانم مخصوصا برای همسرم…
بنظرم شما حق داری…
اگر بشه از مامان بخوای یکم بیاد خونه شما کمکت کنه عالی میشه…
بعد از مثلا یک هفته بره خونه خودشون بخوابه ولی از صبح بیاد پیشت بمونه تا غروب…
تا کم کم خودت روی روال بیافتی ….
البته من اینجوری میگما خودم هنوز تو شرایط شما قرار نگرفتم…

منم دقیقا همینجوری مث شما دلم تنگ خونه زندگیم شد از طرفی هم دلم تنگ همسرم بود با اینک خونه مامانم اینا میومد ولی خب ادم تو خونه خودش راحتتره.
ببین من اول اینجوری شروع کردم ک فقط واسه خواب شب میرفتم خونه خودم
گاهی هم مامانم میاد مثلا صبح ک همسرم میره سرکار بچم خوابه منم یا میخوابم یا بکارام میرسم مامانم ظهر میاد تا شب
اگ هم بچه شب نخوابه من نتونم خوب استراحت کنم صبح میرم خونه مامانم
تو این چند روز تا ۴۰ روز ممکنه انقدر بیخابی بکشی ک لازم باشه یشب خونه مامانت بمونی من تا الان از ۱۱ روزگی تا ۳۰ روزگی دخترم دو شب موندم خونه مامانم چون شبلی قبلش خوب استراحت نکرده بودم
کم کم راه میوفتی گوشیتم همش پیشت باشه کاری پیش اومد سریع مامانتو خبر کنی
یکم سخته ولی کم کم یادمیگیریم قلق بچه هم دستمون میاد

اولش آدم استرس داره ولی انشاالله از پس همه چی بر میای
منم زایمان اولم چون استراحت مطلق بودم مامانم خیلی زودتر اومده بود پیشم دیگه وقتی بچم ده روزش شد رفت منم تو شهر غریب هیچ آشنایی نداشتم ولی خداروشکر از پسش برومدم

وقتایی ک همسرت سرکاره نشور هه با پنبه و اب ولرم توکاسه بریز پنبع بزن توش 3یا4 بار پاکش کن پوشک بزار کالاندولا بزن و ببند
وقتیم همسرت میاد خونه ی آفتابه و یه تشت بزار مخصوص بچه بعد همسرت با افتابه اب میندازه تو میندازیش رو دستت و میشوری
شیر هم ک زیر سرش هه یکم بالا باشه اروم شیرشو بخوره بعد 5 دقیقه میندازی رو شونت عاروق میزنه و بعد اروم میزاری رو باهات تکون میدی میخابه
لباس هم چن بار اونجا پیش مامانت عوض کن خوب یادبگیری

مامانت نمیتونه بیاد یه چن روز پیشت باشه عزیزم

عزیزم دیگه باید مسعولیتی ک رو دوشته رو خودت بتونی از پسش بر بیای تا کیمیخوای اونجا بمونی

برو خونه تون یه ساعتایی در روز مامانت بیاد کمک دستت کاش خونت نزدیک مامانت باشه

سوال های مرتبط