۹ پاسخ

پسرم دستمال انداخت دور گفتم افرین بعد رفته شلوارش لنگه کفشش انداخت توسط دادزدم مامانم دعوام کرد

منم دخترم خیلی بهونه گیر شده ولی گریه نمیکنه زیاد ولی نق میزنه گاهی منم از هاپو میترسونمش بهش میگم بیاد بخوردت میگه نه نه نه🤣🤣

توروخدا از چیزی نترسونش گناه داره
ولی تو خونه هم چیزی نمیخوای بدی نده گریه هم کرد نده به مرور یاد میگیره چیزی که مامان گفته نه با گریه من نظرش عوض نمیشه این زمان میبره

بچه رو نترسون، سخته بهت حق میدم ولی استرسی میشه ۴ روز دیگه نق زدناش خوب میشه استرسو شب ادراری رو نمیتونی کاری کنی

از چیزی نترسونش استرسی میشه

با مشاور حرف بزن

چه جالب تواین سن،ماشاالله قورت نمیده،ولی بچه های این زمونه همشون لجبازن،خواهر،حرص نخور

اشتباه کردی که فورا ادامس خریدی براش
زودی فراهم نکن هر چی دلش بخادو بزار گریه کنه توجه نکن بهش ولی کنترل کن میبینه محل نمیدی دیگه گریه نمیکنه چن باری این روشو انجام بده ...صدرصد فرق میکنه

مگه میتونه ادامس بخوره،،قورت نمیده؟

سوال های مرتبط

مامان قلب مامان❤ مامان قلب مامان❤ ۱ سالگی
مامانایی ک بچه هاتون همسن پسر منه بیایین تز حالتون بگین ،از رفتار بچه هاتون ،از واکنشتون
من کم اوردم ،واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم 😭
سردردو قلب درد گرفتم
پسرم ک رو اعصابم بود جدیدا بدتر شده ،هرچی میخاد باید بهش بدیم ،انقد گریه و جیغو داد میکنه تا ب خواستش برسه
یه چیزی رو هم بندازه دهنش تا ندیم میره رو اعصابمون اروم نمیشه
هیچ غلطی نمیتونم بکنم ،استرس میگیرم ،فقط میگه بغلم کن ،تا پامیشم میگه بغل
بیشتر از یه هفتست دست ب اسباب بازیاش نزده فقط میچسبه بهم میگه بغلم کن ،سرشم گرم میکنه ،از سرش نمیوفته باز تکرار میکنه
هی تو اشپزخونه ب پرو پام میپیچه گریه میکته ک بغلش کنمو بتونه فضولی کته ،رو میز غذا خوری میزارمش قانع نمیشه فقط بغل
میگم برو اسباب بازیاتو بریز بازی کن میره میریزه میاد میگه بغل 😭
از غذا خوردنش ک نگم ،نزدیک ۲ماه بود ترکش داده بودم ک با گپشی غذا بخوره ،الان از بس ادا درمیاره ،تف میکنه ،پامیشه فرار میکنه ک میگم گوشی رو بدم فقط بشینه بخوره چون گرسنه باشه بدتر بهانه گیری میکنه
خوابش ک ی پروژه بزرگه باید ۱۰بار بگیرم بیارمش بزارم رو پام ،چندین پوزیشن عوض میکنیم از هاپو میترسونمش تا بخابه
کسی بیاد خونمون نمیزاره بره دیگه ،کلی پشت سرشون گریه میکنه
شوهرمو نمیزاره بره سر کار خودشو میزنه زمینو گریه میکنه
گوشی نمیتونم دست بگیرم انقد گریه میکنه ک گوشی رو بده واس همین وقتی خوابه ی چن دیقه برمیدارمش
بخدا مریض شدم ،اینطوری پیش بره کارم ب بیمارستان روانی میکشه
والا بچه های همسنو سال پسرمم میبینم ،اصلا اذیت ندارن ،تو مهمونی میشینن پیش مامانشون ،غذاشونو میخورن ،ولی پسر من نه
باعث شده با شوهرمم اختلاف داشته باشیم ،از بس اعصابم خراب میکنه ک ب اونم پرخاشگری میکنم