۱۱ پاسخ

طبیعیه گلم من ۲۰روز دیگ زایمانمه،یهو ته دلم خالی شد.استرس زایمان،ذوق دارم،کلی کار دارم،و ترس از اینک ایا میتونم بچمو ب خوبی بزرگ کنم،میتونم از پس شب بیداریاش بر بیام یا ن

منم دقیقا همین‌ حس ها رو دارم

منم دقیقا اینجوری ام
دیروز از خستگی نتونستم برم سرکار
امروز انرژیم فوله
منم همش میگم زود نبود بخوایم بچه دار شیم؟ چجوری شبا بیدار بمونم؟ اگه مریض شه چیکار کنم؟ هزارتا فکر دیگه
ولی خب ۵ ساله ازدواج کردم خودم تا بچم بیاد ۲۹ سالمه شوهرمم ۳۵ سالش

آره خوب منم اینطوریم
ولی بعدش میگم خوب تاکی بچه دار نمیشدم دیگه وقتش بود بالاخره همه مردا آرزوشونه پدر شن اتفاقا این بچه باعث میشه شوهرت بیشتر بهت وابسته شه به خونواده ای که تشکیل داده بیشتر برسه چون تیکه از وجودش تو خونه اش زندگی میکنه و مطمئن باش هرچیزیم پیش بیاد اول به شما فک میکنه که به ضررتون نباشه، بعدشم هممون سختیای خاص خودمونو داریم تو بچه داری من شاغلم خودم میگم خدایا خوب بعد ۹ ماه مرخصی بچمو چیکار کنم هممون دغدغه داریم فقط باهم فرق میکنه

سلام.حالا که تنهایی خودت باید خانواده داشته باشی منم تنهام مطمئن باش همدمت میشه

منم مثل شما از خونوادم کیلومتر ها دورم…دانشجوام..هفته ی دیگه میشه سه ساله ازدواج کردیم و از عید تصمیم گرفتیم بچه دار شیم ،،نمیدونم چی میشه ولی دوس نداشتم فاصله سنیم با بچم زیاد تر بشه …همش فکر میکنم سال ها دارم درس میخونم بخاطر آیندم ولی الان باید تموم زندگیم و ۵سال برای بچم بذارم و بعد اون تصمیم بگیرم شاغل بشم یا نه..راستش دغدغه ی من فقط اینه که در آینده اوضاع بدتر نشه و بتونم زندگیشو تامین کنم چه پسر باشه چ دختر

حس های هستن ک تو بارداری ادم تجربه میکنه .اکثرا همینن .

از الان همسرتو عادت بده که با همدیگه کاراتون رو‌انجام بدید

من از وقتی فهمیدم همش نگرانم و گریان.فک میکنم هیچ کسی دوسم نداره و همه آزارم میدن😭

انشالله خدا کمک میکنه

عزیزم ما خدارو داریم نباید احساس تنهایی کنیم اون بود ک این بچه هارو بهمون داد خودش هم مراقبمونه

سوال های مرتبط