۵ پاسخ

ازخونه مادرشوهرم به خونه مادرم نقل مکان میکنم واخرهفته مفرحی رو میگذرونم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

پارک های اطرافمون
سرخه حصار
شیان
جمشیدیه
دربند
فشم
باغ گل و گیاه شناسی
آب و آتش
کوه دارآباد
همه جاهم غذا بیرون نمی‌خوریم
بیشتر مواقع غذا مثلا الویه ای کالباسی
یا اگه آتیش باشه میرزا قاسمی ای چیزی درست میکنیم میخوریم
با یه فلاسک چای و یکم میوه و تنقلات و قلیون میریم

ما چون شهر خودمون حالت تفریحیه جایی نمیریم و همین شهر خودمونو بگردیم کیف میکنیم.

و انقدر منو بچه ام شوهرمو کم می‌بینیم که جمعه ها همینقدر که شوهرم میمونه خونه و با بچه ام بازی میکنه و واسش وقت میزاریم کیف میکنیم.

اگه نظافتی باشه همسرم پسرمو میبره حموم و کلی باهم بازی میکنن منم از تنهایی لذت میبرم😂😍

غروب که میشه میریم توی شهر دور میزنیم و بستنی قیفی میخوریم و توی ماشین موزیک پلی میکنیم و کیف میکنیم.

دیگه گاهی اوقات هم قرار میزاریم که بساط یک ناهار ساده رو توی مغازه ی شوهرم داشته باشیم و پسرمم اونجا با ماشینش بازی میکنه میگم چون شهرمون خوش آب و هواست هرجا بریم خوش میگذره مثلا مغازه شوهرم جائیه که دورش کوچه باغ داره و سرسبزه و ما هم دورو بر مغازه میچرخیم و پسرم ماشین اشو میرونه.

رستوران هم اصلا نمیریم چون هم گرونه هم من اصصصصلا خوشم نمیاد غذای بیرون بخوریم چون خاطره خوبی ندارم از غذای بیرون و هیچوقت یادم نمیره که چی از توش در اومد🤢🤮😂

دیگه همین عزیزم این بود یک روز جمعه ی ما خخخخ

پارک سینما پیک نیک مثل فشم ابعلی

تو خونه فیلم می بینیم
گاهی هم دورهمی با دوستامون😢

سوال های مرتبط

مامان پناه جان مامان پناه جان روزهای ابتدایی تولد