۱۴ پاسخ

اگه دل درد و نفخ نداره پس احتمالا خواب دیده

دقیقا دختر منم طرفای ۶ صبح همینجور شد

منم همه اینارو امتحان کردم
حتی میگفتم شاید گوشش یا دلش درد میکنه ماساژ دست و پاشم میدادم ولی فایده نداشت
صوت دعای ابو حمزه ثمالی براش،میزارم مثل تیر ترقه میوفته و میخوابه

دختر منم چندشب پیش برای اولین بار حدود ساعت ۳ شب یهو با گریه بیدار شد هرکاری کردم آروم نمیشد یجوری میکرد دیگه نمی‌تونستم آرومش کنم نمیدونستم چرا گریه وحشتناک میکنه.. خودمم باهاش زدم زیر گریه ... ولی حس کردم از چیزی ترسیده توی خواب ... چون جاییش درد نمیکرد مطمئنم ... براش چند تا آیته الکرسی خوندم با چندتا قل ... و فوت کردم رو صورتش آروم شد و خوابید .... ولی من حسم میگه خواب دیده بود

سلام خوبی شیدا جون تو این سن خواب میبینن بچه ها و تشخیص نمیدن که واقعیه یا خواب نگران نباش دختر منم اونجوری شده سعی کن بغلش کنی آرومش کنی و بگی مامان پیشته عزیزم خواب دیدی هیچی نیست و دلداریش بدی و رفته رفته به اون خواب ها عادت میکنه و میفهمه که واقعی نیس

سلام فکر کنم برا دندوناش

ممکنه خواب بد دیده باشه

پسرمنم دقیقا همینه نمیدونم چیکارکنیم

گوشش درو میکنه یا دلش

پسر منم معلوم با گریه پامیشه و شیرمیخوره اروم میشه ولی امشب با گریه پاشد شیرم نمیخواست طوری ک از گریه کبود شد یزره راهش بردم و باهاش صحبت کردم فک کنم خواب بددیده بود

همراه اش باش تو خوای از چیزی میترسی

براش دعا بگیر

باز الان بیدار شد شروع کرد جیغ بزنه بالا سرش قرآن گذاشتم گفتم آرامش بگیره

گفتم شاید خواب دیده اما هفته پیش هم 2بار اینجوری کرد

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
خانما خواهش میکنم به سوالم جواب بدید خیلی کلافه شدم من دوهفته بیمارستان بستری بودم برای کارای عمل کیسه صفرام که یهویی حالم بد شد پسرم مدام پیش خونه مادرشوهرم یا خونه مادرم بود از وقتی اومدم بیرون از بیمارستان و عمل کردم و اومدم خونه خودم یه روز دیدم تو حیاط اب بازی میکرد خیلی هوا گرم بود بهش گفتم باید اب رو ببندیم بیایم تو وگرنه حالت بد میشه خیلی هوا گرمه و اب رو بستم و اوردمش تو چنان جیغ و دادی راه انداخت که تا نیم ساعت داشت جیغ میزد و هرچی ازش سوال میکردم ماما چی شده چی میخوای جیغ میزد دوباره بردمش تو حیاط گفتم بیا اب بازی کن جیغ میزد میگفت نه هرچی بهش میدادم پرت میکرد همینطوری جیغ میزد گریه میکرد خیلی خسته شدم دیگه دیدم هیچی جواب نمیده خودمم باهاش گریه کردم که حتی میگفت باهام گریه نکن بعدش گفت بغلم کن بلند شو گفتم ماما نمیتونم عمل کردم دیگه زنگ زدم شوهرم اومد و سرگرمش کرد خودمم هی بغلش میکردم دیشب دوباره رفتیم تو حیاط شستیمش گفت بزار اب بازی کنم گفتم نه بریم تو میخواستم مای بیبیش کنم شلوار پاش کنم که اومد تو کلی جیغ زد و گریه کرد هرچی بهش میدادیم پرت میکرد شوهرم تعجب کرده بود گفتمش بیا بی محلی کنیم بهش فیلم رو پلی کن نگاه کنیم دیدم اومد کنترل گرفت فیلم رو قطع کرد که یعنی نه نگاه نکنید باهم حرف میزدیم میگفت نه باهم حرف نزدید یعنی فقط میخواست وایسیم نگاش کنیم تا اون جیغ بزنه خیلی کلافه شدیم دیگه بعد یه ربع بیست دقیقه شوهرم برد گذاشتش تو تاب تابش داد تا خوابش برد اصلا نمیدونم چیکار کنم رفتار درست چیه اگه تا حالا همچین موردی داشتید یا میدونید رفتار درست چیه خوشحال میشم راهنماییم کنید