۸ پاسخ

کاش واقعا آدم بتونه استراحت کنه من مجبورم اصلا تو حاملگی وسواس گرفتم جمع نکنم خونه رو روانی میشم باید همه چی سرجاش باشه همین موضوع خیلی خستم میکنه از طرفی یه سری آدم هس 🫤ک هرلحظه عشقش میکشه پامیشه میاد خونمون مجبورا باید همیشه آماده باشم تو هرچیز وهرکاری🫤🫤🫤🫤🫤

منک الزایمر گرفتم و هیچ استراحتی ندارم نمتونم کارا خدم و خونمو کنم

من شب که پریناز بغل باباشه همه‌کارای خونه را میکنم جمع و جور میکنم
صبح که پاشدم تا پریناز آرومه فوری یه جارو میکشم بعدم اگه خواب باشه غذامو درست میکنم اگه نباشه با آغوشی میبندمش به خودم و میپزم
خداروشکر تا الان عقب نیفتادم خونم همش دسته گل بوده

مردم بیست و چهاری کنارشون کمکی دارن باز میگن ما خسته ایین نمیتونیم دیگ خدا به ماهایی که تنهایی رحم کنه واقعا

والا بخدا همه همینجورن منم خسته ترینم بخدا یه فرصت نمیکنیم یه دوش درست حسابی بگیریم چه برسه بخاییم کارامونو درست و دقیق انجام بدیم دست تنها خیلی سخته

ی دونه شام گذاشتم نمیدونم طعمش چه جوریه چ مدله

نگم از بازار شام من دیگه رد دادم

من ک به هیچکارم نمیرسم
فقط با هزار بدبختی غذا درست میکنم و ظرف میشورم وسلام

سوال های مرتبط