خیلی حالم بده دیگه طاقتم تموم شده خسته ام از حاملگی احساس میکنم بدنم دیگ کشش نداره هیچ جونی نمونده برام و باید کارای خونه بکنم غذام همیشه آماده باشه از همه مهمتر یه بچه ۲۰ ماهه دارم که دندون درمیاره خیلی اذیت میکنه و بهونه گیر شده😭کاش زودتر تموم شه این دوهفته نفسم بالا نمیاد دیگه شوهرم اصلا درک نداره یه ذره ام کمکم نمیکنه امشب باهاش بحث کردم

نه من خودش یاد گرفته شماره مامان میگیره بهش میگه بیا ببرم خونتون گفتم اون میاد میبرش

وای منم دو هفته مونده🥹

من حالا که مادرم نیست مادر شوهرم مجبوره نگه میداره یا خیلی اذیت کردمیفرسته در مغازه پدر شوهرم

منم دیگه خسته شدم دیگه امروز پسر پدرمو در آورد انقدرنشستم برای بی کسی خودم گریه کردم که نگو همش میگفتمداگر مامانی بودمیفرستادمش پیشش تا اخر برای ۱ ساعت فرستادمش در مغازه پدرشوهرم

واییی بچه اولیت خیلی کوچیکه خیلی برات سخته دست تنهایی یکی دو هفته برو‌خونه بابات پیش مامانت حالت خوب میشه

کم مونده‌ مامانی طاقت‌بیار عزیزم

همه ازشوهرا‌ گلایه‌ دارن‌ برامن‌عین‌مال شماست درک‌ زیر‌ صفر

این مردا همشون مثله همن

شوهرمنم اصلابچه نگه نمیداره وکمکم نمیکردونمیکنه من عهدبستم دیگ بچه نیارم

زن بودن و مادربودن سخت ترین کار دنیاست😢🫠

ای خدا من از الان خسته شدم شما بچه کوچیکم داری خیلیییییی سخته شرایطت حق داری 😥😥😥