۲۲ پاسخ

خداییش همسر من کمک حالمه میبینه ک چقدر بچه اذیت میکنه خودش هم خیلی ناراحته و هیچ کاری نمیشع کرد فقط صبر کنیم بزرگتد بشن تو صدتا بچه اونم بچه ماست ک بد قلقه ...کاش حداقل کنارت بود🫠بچه داری خیلی سخت تراز اونی شد ک فکرشو میکردیم ...

یکساعت نگهش داره بعد متوجه میشه قضاوتت میکنه

این بچه ی هردوی شماس پس باید کمکت کنه و بچه رو بگیره،خونه ایی ک بچه داخلش باشه معلومه همیشه مرتب نیست

وااا این حرفا چیهه
همسر من شده از شدت خستگی بیهوش بشه ولی گفتم حوصله ندارم بچه رو بخوابون دخترمونم که شده تا یساعت روی پا باید تابش بدی از خونه بابام نیاوردم که
شده وقتی که حوصله خونه رو نداشتم یبارم نگفته چرا این ظرف کثیفه چرا غذا نداریم گفتم حوصله نداشتم گفته همون نون پنیر بیار بخوریم با اینکه دست به سیاه و سفید نمیزنه ولی زخم زبونم هیچ وقت نزده.

نه والا
من خونم خیلی وقتا پیش میاد از اذیت های بچه نمی رسم تمیز کنم یا انقدر خستم توانشو ندارم
قدیما فرق داشت بچه ها زیاد بودن باهم بازی میکردن تو حیاط و تو کوچه الان بچه ها تو ی ذره جا ن تفریح خوبی دارن نه همبازی دارن
باهاش صحبت کن شرایط و توضیح بده
ای کاش همینقدر که ما خانوما میگیم مراعات جیب شوهر و بکنیم مردامون هم میگفتن یکم بذار مراعات زنمو بکنم کمکش کنم یکم بچرو نگه دارم

اگه بچه ت دختره حموم اينا رو كه خودت ببر، ولي غذا دادن بيرون بردن ، بازي كردن، شستن ظرف ، جاروي خونه، يه وعده املتي چيزي... همه اينا رو همسرت ميتونه به عهده بگيره. نميشه كه بيرون برن كار كنن داخل خونه هيچي! ببرون دست تنهاس؟ تو توي خونه ولي دست تنهايي، شوهرت شغلش چند ساعته؟ شغل تو حدقل ١٥ ساعت مداومه تازه شبام بايد بيدار بشي...

وای نگو ازدست این بچه ها من جاروک میزنم وقتی تموم میکنم کل خونه همون شکلیه باز جمع میکنم پشت سرم میبینم وسیله ریخته ماخانما همش بایدکارکنیم وای ب چشم نمیا همین ک بچه هاشونوبزرگ میکنیم خودش خیلیه اونم بااین بچه های لج باز

دایی هام بااینکه مشغله کاریشون بیشتره ولی خیلی برابچه هاشون وقت میزارن هروقت مثال میزنم براش عصبانی میشه واقابهش برمیخوره

شوهرمن اینجوریه که وقتی میخوادبره بیرون میگه وای دلم براش تنگ میشه
ای حرص میخورم ای حرص میخورم😐😐میگم‌وقتی خونه ای براش وقت نمیزاری
بعدازظهرامیادسرش توگوش میگه میخوام بخوابم تاشام خوردیم میره اتاق دخترم‌دنبالش بره فکرمیکنه من فرستادمش صدام میزنه میگه بیاببرش-
موقع خواب لج میکنه میکنه میگه بابامنوبخوابونه تازورداره مقاومت میکنه که گردنش نگیره
عصبانیم‌میکنه میگم مگه ازخونه بابام‌اوردمش
یه روزبخوادنگهش داره من بیرون برم کلی بهونه میاره
اینم بگم‌اونی که همیشه میگفت بچه بیاریم سرگرم میشیم‌وفلان اون بود
اصلامثل شوهرمن هیشکی نیست ازاین اخلاقش متنفرم دخترمم به شدت نق نقو

واسه همسرت متاسف ام. يه روز جاتونو عوض كنيد ، مطمئنم تو ميتوني كار اونو انجام بدي ولي اون نميتونه كار تورو بكنه

خیلی اذیت میکنه کمی ندارم ولی هرچی غر بزنم شوهرم قاطی نمیکنه خونه نمیذارم کثیف باشه غذا همیشه دارم در هرشرایطی ولی من نرسم شوهرم همخ کارامو میکنه یا از سرکار رسید بچه بازی میکنه من کارامو میکنم ولی تاحالا نه حموم‌برده نه کونش شسته

گلم من ک دیگه دیوونه شدم از دست دخترم همشششش داره جیغ میکشه یا داره موهای منو میکشه همش داره خونه رو بهم میریزه همش میگه بریم بیرون. غذاهم نمیخوره ب زور. همش گوشی میخواد. کل روز سرم درد میکنه از دستش. همش دارم جارو میکنم ظرف میشورم تمیز کاری میکنم بخدا دیگه خسته شدم این مردا هم وقتی میان خونه میگن چیا کردی مگه خونه ک همیشه تمیزه ی ظرف شستی و ی ناهار درست کنی و ی بچه نگه داشتی بدشم میگه بچه ک خودش بازی میکنه. کاش فقط ی روز جاشون با ماعوض میشد ک ببینن اعصاب و روانی برام نمونده. از اون طرف تو شیردهی کل دندونام پوستم ریزش مو. شکم. همه چیم خراب شده و بهم ریخته افسرده شدم. قدر نمیدونن. قدیما بچه بزرگ کردن مث الان نبود بچه ها میرفتن کلی بازی میکردن بیرون با فامیل آشنا دوستا. ولی الان 24ساعت توخونه آن رو اعصاب ما و نمیتونم انرژیشون تخلیه کنن مارو دیوونه میکنن

نخیر از این خبرا نیست بچه منم مدام در حال بهم ریختن خونه و خراب کردن و سیخ زدن لوازم برقیه. دنبال شیطنته. چشم نداره ببینه من و باباش راحت بشینیم. البته که همسر منم گاهی از این حرفا میزنه که خوبه یه دونه است و قدیمی.ها چیکار میکردن با ده تا بچه

دختر من لجباز شدیداااا در طی روز همش گریه می‌کنه اینو می‌خوام اونو می‌خوام خلاصه دهنم را مورد عنایت قرار میده البته بخاطر سن شه بزرگ بشه درست میشه

تا دو سال اول زندگی همینه و خیلیم طبیعیه،منم با شوهرم هر دو کمک میکنیم ولی خب من خیلی عصبی شدم و زندگی یجورایی خسته کننده شده واسم،ولی خب اینروزام تموم میشه

مردا همشون لنگه همن اگه تو صد خوبی هم کنی آخر به چششون نمیاد فقط خواهر مادر عروسای خودش خوبن،

همسر من خیلی کمک حاله 😊با ابنکه خسته از سر کار میاد کمکم میکنه چون تو مجردی خیلی کمک مامانش بوده، عادت داره

وا چه حرفا
من ک پسرم لج نمیکنه
ولی بیشتر وقتا خونم نامرتبه شام ندارم
غر میزنم چون خسته میشم عصبی شدم خسلی چون خیلی کثیفی میکنه و...
ن عزیزدلم تو بی عرضه نیستی و حق داری همه چیزایی ک گفتی طبیعیه
ولی شعور شوهرت معذرت میخاما پاینه خیلی

عزیزم کیفیت بچه بزرگ کردن مهمه اگه نه همه میتونن بچه بیارن
تو وقتی دست تنهایی دو تا انتخاب داری یا الویت باید بچه باشه یا خونه زندگی مرتب
تاپیکهای منو نشونش بده بچه همینه دیگه قرار نیس همیشه گوگولی باشه اون بچه مردمه که آدم چند ساعت نهایت میبیندش

من که داغون شدم ازبس بریز بپاش میکنه همش باید جمع کنم هیچوقت اونجوری هم که باید تمیز نیست بعضی وقتا اینقد از نظر روحی بهم میریزم میشینم یه دل سیر گریه میکنم دلم میخواد یه روز براخودم باشم بدون استرس اینکه چرا بچه غذانخوردچرا مریض شد و...... 😭😭😭

شوهر من با وجود ی دختر پانزده ساله دید همیشه ظرف هست رو سینگ رفت ظرفشویی خرید گفت خودتو اذیت نکن بنداز داخل اون خونه باشه صفر تا صد پسرم باهاشه از حموم ناهار شامش حتی وسطا پی پی کنه ببره بشوره به همسرت بگو‌هردو برا این زندگی داریم تلاش میکنیم میبینی نمیتونم پس بیا کمک همون جور که من میبینم تو‌دیتت خالیه صدام درنمیاد هواتو دارم

عجب از دست این مردا

سوال های مرتبط