۱۱ پاسخ

من ۱۰ روز مادرشوهرم پیشم بود بعد رفت باید یادبگیری تو زندگی از هیچکس هیچ انتظاری نداشته باشی اونطوری قوی میشی و رو پای خودت وایمیستی

منکه از روز4زایمانم تنها بودم از روز5زایمانم ک کل کارامو خودم انجام میدم هم اشپزی هم کارای بچه بزرگم نی نی خودم اینقد روزای اول گریه کردم هیچ کسو نداشتم مادرمم ک بی خیال عالم حتی ی زنگ نزد ببین چی خوردم بخیه هام چ بی سرم اومد چی شدم ن خواهری ن مادری هیچ کسو نداشتم

من ۵۰ رور خانه مامانم بودم دقیقا مثل شما بودم دلم نمیخواست بیام خانه دیگه شوهرم شاکی شد من امدم

عزیزم منم همین جور بودم وقتی اومدم خونه خودم چقد گریه کردم ولی همش میگم میگذره

من دوروز خونه مامانم بودم
بعد که اومدم خونم خواهرم یه هفته کمکم مرد از روز نهم تا الان خودمون بودیم تازه از اول مهر هم هفته ای دو سه روز میرم سرکار
قوی باش زن

حالا به نظر من تنهایی آدم راحت تر هندل می‌کنه تا اینکه دورش شلوغ باشه

وای فک کنم برا منم قرارع خیلی سخت باشه 🥲

منم مامانم رفته خیلی سخت شده برام😭

الهی عزیزم 🥲

بری تازه میفهمی هیچم سخت نبوده منم خواهرام که رفتن تا چند روز زندگیم اشفته بود بعد قلقش دستم اومد

به مامانت بگو بیاد پیشت چند روز حالا

سوال های مرتبط