۹ پاسخ

چندتا بچه اید؟ چندتا دختر؟
من با اینکه سنم بالاست مامانم خیلی هوامو داره خدا سلامتیو شادی بهش بده الهی سایه اش بمونه بالاسرم . بیگناه مریضی افسردگی داره و صرع با دارو خداروشکر کنترل شده وضعشم خوب نیست ولی خیلی مهربونو کمک حالمه‌

من کاملا درکت میکنم و بهت حق میدم
چون متاسفانه امثال ماها تو خانواده های سمی و با مادران سمی تر بزرگ شدیم هیچکس درک نمیکنه
مادر من قشنگ میتونه آبروی منو ببره پشت سرم حرف میزنه ،حتی بد منو به خانواده شوهرم‌میگه ،کمک هم بخوره تو سرش حيثيت منو به باد نده کمک نخواستم

دقیقا مامان منه.. خیلی دلم ازش شکسته ولی متاسفانه نمیتونم بهش بگم که ازش ناراحتم و دلم واینمیسته هی میرم خونش وکازتش میکنم... ولی اون حتی نمیاد خونم.. مهمون دارم خودم تنها یا مادرشوهرم میاد وای مامانم نمیاد رب و ترشی درست میکنم مادرشوهرم میاد اون نمیاد بعد توقع داره کار داره من برم آخه چطور خب من بیام... وقتی تو نمیای پسرم زایمان کردم 10روز خونش بودم بعد انداخت رفت شهرستان پيش بابام شوهرم اومد دنبالم رفتیم زاهدان با بچه نوزاد نیومد افسردگی گرفتم.. هیچوقت نمیبخشم

من دو بچه تا پسر دارم سر هر کدوم چهل روز موندم خونه مامانم همه کارامو مامانم میکرد تو خونه هم اگه کار داشته باشم کمک میکنه واسه خواهرمم همین طور واسه همین فکر نمیکردم مامانا دلشون بخواد به قصد دل دخترشون رو بشکنن واست ناراحت شدم😔

بعضی ها خیلی فرق بین بچه هاشون میزارن یا اصلا توجه نمیکنن این خیلی بده

هوف درکت میکنم بیخیال شو توقعتو بیار پایین اینجوری خودت مریص،میشی

یعنی چی چرا آبروتو برد هرچی باشه مادرت شاید یه دلیلی داره که باهات سردی میکنه

عزيزم نمیدونم چی بگم کم برو خونشون چرا بهش نمیگی از دستش ناراحتی حالا من با مامانم راحتیم هرچی میشه میگیم خدایی مامانم خیلی کمکه با اینکه هم اینجا خونه دارن هم شهرستان اگه یه وقت کمک نیاز باشه کمکم میکنه وپسرمو نگه میداره حالا بماند دخترمم هست تو زایمان اول ودوم موندم خونشون اما تو سومی ۱۰روز موندم خونه خودم ده روزم رفتم خونشون به نظر من ناراحتیتو بهش بگو.

خاکبر سرمن که همش میرم خونشون

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
واقعا دیگه نمی دونم‌چه رفتاری باید با دخترم داشته باشم‌که از اینکاراش دست برداره دقیقا شده ۱ سال و دوماه که درگیر نگفتن پی پیش هستم حالا مثلا یه بچه ای دوبار میگه ۵ بار نمیگه ولی دخترم به هیچ عنوان تاکید می کنم به هیچ عنوان نمیگه تجربشو نداشتم اصلا بیاد بگه من پی پی دارم
مشاور دکتر روانشناس دکتر مغز و اعصاب و دکترگوارش و رکتوم و دکتر تغذیه همه رو بردم ولی هیچ نتیجه ای نگرفتم جایزه و تشویق و تنبیه و کتک و ناز و نوازش و قربون صدقه همه کاری کردم‌
یه سری نشستم تو حمام اینقدر زار زدم گریه کردم اشک دنیا رو ریختم التماسش کردم گفتم مامان توروخدا جان من پی پی رو بگو من دیگه خسته شدم فقط خندید و با کمال پرورویی میگه دوست دارم
یه سری دکتر روانشناسش گفت اگه از اینکار لذت ببره دست برنمیداره و ممکنه تا سال ها دستت بند باشه یه چیزی بیت لذت و ترسه ماهلین هم‌لذت می بره هم‌ترس چند روز پیش ملین داده بودمش بردمش دستشویی حیش کنه نا خودآگاه پی پیش هم‌اومد اینقدر تشویقش کردم براش دست زد و جیغ و هورا که ببین ترس نداره اصلا و بعدش جایزه شکلات دادمش و بهش قول دادم هر سری پی پیشو بگه بهش شکلات و بعدش جایزه ی بزرگ تر میدم منو بگو باورم شد که اینبار میگه ولی زهی خیال باطل یک ساعت بعدش یه خروار تو شورتش پی پی کرد🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️با مای بی بی شورتی مدرسه می فرستم تا بعد از ظهرم تنشه ولی بعدش در میارم از بس خسته شدم بسکه شورت شستم بسکه تو گوشش خوندم اونجا از اینکارا تا الان نکرده خیلی گفتم اوتجا بکنی همه دعوات می کنحد بچه ها بهت می خندن بعد خداروشکر نکرده تا الان از این به بعدشم خدا بزرگه ولی خودم عاجز شدم واقعا دیگه نمی دونم چی درستا چی غلط😔
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
سلام‌مامانا خوب هستید ؟؟؟
من دوتا سوال دارم راحب دلوین تو دوتا تاپیک میزارم‌ چون اینجا هر دورو بزارم همه کامد جواب نمیدن برای همین جدا جدا میزارم
میگم که من بین دوقلوهام ماهاین فوق العاده دختر حرف گکش کنی هستش اصلا لجبازی نداره حرفمو گوش میده شاید گریه کنه یا مثلا بهش برخوره یا چی
ولی دلوبن به هیچ عنوان به حرفم‌گوش نمیده من واسا آیندش می ترسم می ترسم که یه دختر یاغی و سرکش بار بیاد فردا پس فردا از تو خیابونا جمعش کن‌
خدا ازم دور کنا البته بارها شوهرم گفته اگه از الان جلوش واینسی فردا بدتر میشه یه خورده اینکارشم از دختر خالش یاد گرفته من خیلی ناراحتم آخه دختر خواهرمم ۱۰ سالشه چه من چه مادرش حرفی بهش بزنیم برمی گرده پرخاشگری می کنه شدید به خصوص به مامانش خیلی بد حرف می زنه بعد از وقتی دلوینم اینو میبینا یاددگرفته من دلم نمی خواد رابطه ی خواهریمون به خاطر دخترامون به هم بخوره هفتا ای یه بار خونه ی مادرم هم دیگه رد میبینیم اینم میبینی الگوبرداری می کنه و دقیقا همون رفتارو با من می کنه خیلی پرخاشگری می کنه مثلا الان بهش گفتم وقته خوابه باید دیگه بخوابید ماهاین قشنگ رفت تو تختش ولی دلوین شروع کرد بد و بیراه گفتن و هوار کشیدن سر من آخه چرا بچه ی من نباید از من حرف شنوی داشته باشه الان که ۵ سالشه اینه وای به حال دوران بلوغش مثلا می خواستم شیاف بزارم واسه ماهلین بردمش تو اتاق که براش بزارم دلوینم بدو بدو دنبال ما اومده میگم‌تو کجا میگه می خوام بیام هرجی میگم زشته و بده حرف تو گوشس نمیره خداشاهده پشت در وایساد ابنقدر گریه کرد و جیغ زد که نگو من واقعا درمونده شدم چطور باهاش رفتار کنم بارها پدرش بهش تذکر داده با اینکه ازش حساب می بره ولی تو گوشش نمیره کسی می تونه منو راهنمایی کنه؟؟