۱۷ پاسخ

سلام گلم مبارکت باشه عزیزم . بچه دومت بود اره ؟ درد زایمان دوم شدید تره یا اول ببخش که میپرسم چون من خیلی میترسم از زایمان بخاطر همین ؟

سلام دوست قشنگم درخواست میدی پرم
من گیفت سازم شمع ساز
ایتا روبیکا کانال دارم
09051616035

@zahra55107

سلام عزیزم من پیج سیسمونی و اکسسوری نوزاد از جمله هدبند و توربان و کلاه و بادی زیر دکمه و سرهمی و پاپوش و جوراب و ...دارم خوشحال میشم در اینستا پیج منو همراهی کنید @gallery_igul

مبارکه عزیزم تبریک میگم نامدارباشع عزیزم

وزنش چقد بود عزیزم قبلش ورزش اینام کرده بودی؟منم میخام ۳۷ زایمان کنم دیگه🙃

مبارک باشه .آمپولی که برا ریه بچه میزنن هم زده بودی؟

چرا گهواره تا ۴۰هفته برات زده بود؟؟

عزیزم با دکتر شیفت زایمان کردی یا دکتر خودت

وای چقدر دیروز تا حالا تو فکرتم خدا را شکر عزیزم ب سلامتی

چطوری نفس عمیق بکشیم وقتی درد داریم؟

بسلامتی و دل خوش
پاقدمش خیر باشه براتون


طبیعی یا سزارین ؟

سلام عزیزم دردت چجوری بود مبشه بگی اززایمان طبیعی

مبارک باشه گلم مراقبت کن

چه خوش زا بودی

مبارکه عزیزم
بسلامتی
خداروشکر
انشالله بعدی من باشم🫠🤕

مبارکه به سلامتی انشالله.
در پناه خدا عاقبت بخیر

مبارک باشه عزیزم انشاالله زیر سایه پدر ومادرش بزرگ شه

سوال های مرتبط

مامان آیهان کوچولو مامان آیهان کوچولو ۷ ماهگی
تجربه زایمان
من ۱۶ ام رفتم دکتر بهم گفت ۲ سانت بازی برو پله بالا پایین کن رفتم ساختمان پزشکان ۱۰ طبقه رو بالا پایین کردم اومدم ولی دردی نداشتم مامانم گفت نرو اذیتت میکنن منم خلاصه نرفتم اومدم پیاده روی کردم و ورزشهای لگنی کردم ۱۷ ام هم رفتم ورزش لگنی خصوصی انجام دادم شب دردام شروع شد کمر درد داشتم منتظر موندم تا صبح رفتم ساعت ۶ بیمارستان معاینه شدم ۵ سانت بودم بستری شدم تا ماما همراهم اومد ساعت ۸ بود هنوز ۵ سانت بودم ورزشارو شروع کردم کیسه آب و زدن ساعت ۱۰ دوباره ۵ سانت بودم دیگه تا امید شده بودم کامل که یهو بالا اوردم حس دفع پیدا کردم دردام زیاد شد اومد معاینه کردن ۸ سانت بودم آماده شدن برا زایمان ساعت ۱۱ و نیم با دردای زیاد زایمان کردم تا ۲ ریکاوری موندم بعد اومدم تو بخش ۶ تا بخیه بیرون خوردم داخلی هارو نمی‌دونم خلاصه خیلی سخت بود ولی گذشت
حتما حتما ماما همراه بگیرین خیلی خوبه خیلی
من ماسک بی دردی گرفتم اصلا تاثیری روم نداشت استفاده نکردم
مامان بردیا مامان بردیا ۱ ماهگی
سلام منم بالاخره زایمان کردم
#تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
من پنجشنبه برای معاینه و ان اس تی که خود دکتر نوشته بود رفتم بیمارستان
ان اس تی چندتا انقباض کوچیک نشون داد ولی گفت که ضربان قلب بچه خیلی تنده
دکترم معاینه کرد همچنان ۲ سانت باز بود دهانه رحمم ولی بخاطر ضربان قلب بچه گفت که اورژانسی بستری بشم.
من پنجشنبه بستری شدم ساعت ۱۱ظهر
تا ساعت حدودا ۴ بعدازظهر با آمپول فشار هم دهانه رحمم باز تر نشد
کم کم معاینات دردناک شروع شد و دردهای منم همینطور
دردها بیشتر میشدن و دهانه رحمم نهایتا ۳سانت شد
من تا ساعت ۲صبح درد کشیدم و کیسه آبم رو پاره کردن و بخاطر درد زیاد بهم مسکن تزریق کردن که نهایتا ۱ ساعت جلو درد هارو گرفت ولی تا میدیدن که من دردم کمتر شده میومدن معاینه تحریکی انجام میدادن
ساعت ۳صبح انقدر گریه کردم و گفتم درد دارم که اپیدورال بهم تزریق کردن با دهانه رحم ۳ سانت و گفتن احتمالا تا زایمان اثرش بره
بعد اپیدورال حالم خیلی خوب شد و بلند شدم ورزش کردم
مامان آریا🩵 مامان آریا🩵 ۱ ماهگی
تجربیات زایمان فیزیولوژیک

من از هفته ۳۲ ورزش کف لگن و پیاده روی انجام دادم ماما همراه گرفتم از هفته ۳۶ شیاف گل مغربی سوراخ کردم واژینال استفاده کردم روزی یک لیوان دم کرده بارهنگ خوردم. از هفته ۳۷ رابطه جنسی بدون جلوگیری داشتیم.
۳۷ هفته و ۵ روز موعد زایمانم رسید.۶ صبح یه حس فشار روی کمر و پهلو و شکمم حس کردم
تایم گرفتم هر ۱۰ دقیقه تکرار میشد این درد
۸ صبح رفتم زایشگاه گفتن ۳ سانت باز شدی

اومدم خونه وسایل جمع کردم تا برم بیمارستان بستری بشم ساعت شد ۱۱/۳۰
نوار قلب گرفتن بستریم کردن معاینه شدم ۴ سانت شده بودم
همینطور با باز شدن دهانه رحمم پیش رفتن تا ساعت ۳ امپول فشار زدن ساعت ۶ عصر شدم ۶ سانت کیسه ابمو با سوزن برش دادن
از ساعت ۶/۳۰ تا ساعت ۷/۵۰ دقیقه ک پسرم دنیا بیاد
درد شدید گرفتم
۵۰ دقیقه آخر دردام شدید تر شد
۲۰ دقیقه اخر رفتم رو تخت زایمان

از ساعت ۶ صبح تا ۶ عصر ک دهانه رحمم ۶ سانت باز بشه من هیییییچ دردی حس نمی‌کردم فقط حس فشار داشتم
یکی از تجربیاتم این بود به هیییچ وجه با شکم گشنه قند پایین زایمان نکنید
نمیتونید زور بزنید و زایمان سختی خواهید. داشت
مامان محمد حسین 💙 مامان محمد حسین 💙 ۴ ماهگی
سلام مامان گلیا
نی نی منم اومد
1404/5/16
نماز صبح کیسه آبم پاره شد رفتم بیمارستان تا بعد از ظهر دنیا اومد
ساعت ۷ بستری شدم معاینه شدم نوار قلب از بچه گرفتن یواش یواش دردای خودم داشت شروع میشد
سرم و آمپول فشار بهم زدن ۸:۳۰
از ۱۰ صبح دردام زیاد شد یواش یواش بهم آمپول میزدن برای نرم شدن دهانه رحم کلن ۴ تا آمپول شد و یه آمپول فشار دیگم تو سرمم زدن
ساعت ۱۲ خیییلی اوج گرفت
از ساعت ۱۰:۳۰
اجازه دادن از رو تخت بیام پایین ورزشامو شروع کردم
از صبح که بستری شدم دهانه رحمم ۱ سانت بود
تا ساعت ۱ با کلی معاینه و ورزش شدم ۵ ساعت
دکترم ساعت ۱ اومد خیییلی کمکم کردم موقع درد معاینه میکرد ورزش توپ و یه آمپول دیگه
خدا رو شکر ساعت 14:45 دقیقه نی نیم اومد
و من جراحی زیباییم خواستم و دکترم برام انجام داد و از داخل و بیرون بخیه خوردم
زایمانم طبیعی سوم بود
خیلی سخت گذشت بهم تا دنیا اومدنش ولی خییییلی می ارزه
الهی قسمت خانومایی که آرزوی بچه دارن
قشنگای من الهی شما هام زایمان راحتی داشته باشید
به خیر و خوشی نی نیتونو بغل بگیرید